مطالعه ی ترکیه/ ترکیه کشوری است که اسلام در ساختار آن بگونه ای حضور دارد که هویت دینی آنرابه ایدئولوژی تبدیل کرده است.در ترکیه دو رویکرد متفاوت ازاسلام تشخیص داده می شود :
۱- اسلام هماهنگ با فرهنگ کشور ترکیه.( اسلام امپراتوران عثمانی وسازگاربامدرنیزه کردن کمالیستها)
۲- اسلام سیاسی ترکهای مذهبی و محافظه کار . اسلام،در ترکیه کمتر به نام خشونت به کار رفته است ودر محیطی دموکراتیک وسکولار به عنوان حزب سیاسی ودر یک سیستم پارلمانی، تکامل یافته است .
iturkcenter.com
نویسنده:معصومه انجم شعاع
اسلام سیاسی جهان عرب نیرویی در جهت بسیج تودهها علیه استعمارگران است که در دوره اخیر به جای مبارزه با استعمار، علیه دولتهای مستبد خودی به کار رفته است. در نتیجه اسلام سیاسیترکیه،کمتر به اسلام رایج درمصر و الجزایر شباهت دارد.ارتباط بین مذهب و سیاست درترکیه دارای ریشه های تاریخی است.روش پژوهش،اسنادی، کتابخانه ای است که با استفاده از اسناد، کتابها، آمارها، تحقیقها و مقاله ها و اطلاعات و آمارهای ثبت شده در سایتهای رسمی سازمانهای ملی و جهانی، اطلاعات لازم جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفته است.

اسلام سیاسی جهان عرب نیرویی در جهت بسیج تودهها علیه استعمارگران است که در دوره اخیر به جای مبارزه با استعمار، علیه دولتهای مستبد خودی به کار رفته است. در نتیجه اسلام سیاسیترکیه،کمتر به اسلام رایج درمصر و الجزایر شباهت دارد.ارتباط بین مذهب و سیاست درترکیه دارای ریشه های تاریخی است.روش پژوهش،اسنادی، کتابخانه ای است که با استفاده از اسناد، کتابها، آمارها، تحقیقها و مقاله ها و اطلاعات و آمارهای ثبت شده در سایتهای رسمی سازمانهای ملی و جهانی، اطلاعات لازم جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفته است.
یافته های تحقیق مطالعه ی ترکیه نشان می دهد که اسلام سیاسی در صحنه سیاست ترکیه به عنوان یک بازیگر باقی مانده است، گرچه حزب توسعه و عدالت با محافظه کاری و محبوبیت ظاهر شدند و نشان اسلامی را کنار گذاشتند.امابیشتر ترکها مایل به حذف کامل اسلام از فضای عمومی کشور نیستند و به جایگزینی شریعت به جای حقوق بشر هم تمایل ندارندو نسبت به سایر کشورهای اسلامی در تلفیق اسلام خواهی ومردمسالاری توفیق بیشتری یافته اند؛این مقاله در راستای ساختار فرهنگی ترکیه واثرات آن دربه قدرت رسیدن احزاب اسلام گرادراین کشور است که می تواند مورد استفاده سیاستگذاران مرتبط قرار گیرد.
طرح مسئله
با بررسی مطالعه ی تركيه می بینیم ترکیه وارث تاريخ پرفراز و نشيبي نسبت با اسلام، غرب، انديشههاي سكولاريستي، مليگرايي و چپگرايي بوده است. ۹۹ درصد جمعیت ترکیه مسلمان و فقط یک درصد آنان تابع ادیان دیگرند و آن یک درصد را اکثریت مسیحیان تشکیل می دهند که اغلب آنان ارتودوکس اند. در زمان دولت عثمانی در سرزمین آناتولی ۵/۱ میلیون ارمنی پروتستان زندگی می کردند، ولی این عدد بعد از تأسیس جمهوری ترکیه به سیصد هزار نفر کاهش یافت.
تاريخ معاصر ترکیه دوراني از تضادها و تنشهاي ايدئولوژيك و سياسي بوده است،از دوراني كه با فروپاشي خلافت عثماني (كه در لواي آن دين اسلام توجيه ميشد) تا روي كار آمدن اسلامگراها با راي مردم در تركيه (در قالب احزاب رفاه، فضيلت ،عدالت و توسعه) مردم اين كشور تجربههاي سخت و مفيدي را پشت سر نهادند كه دوران حاكميت آتاتورك و برنامه اسلام زدايي و تحميل يك حكومت سكولار بر مردم مسلمان تركيه از نقاط كليدي تحولات سياسي و فكري اين كشور به شمار ميرود.
تا قرن ۱۶ میلادی اکثریت جمعیت شرق آناتولی را شیعیان تشکل می دادند.تا اینکه با پیروزی امپراتوری عثمانی بر حکومت صفویه اندیشه های مذهب سنی در این منطقه رواج یافت.با این وجود علویان این منطقه به عنوان اقلیتی بسیار نیرومند که نقش بسیار مهمی در اوضاع این کشور داشتند باقی ماندند. آمار دقیقی از تعداد این اقلیت در ترکیه دردست نیست اما تخمین زده شده است که۷۰ درصد اقلیت مسلمان غیر سنی در ترکیه که چیزی درحدود ۱۵ میلیون نفر است را علویان و ۳۰ درصد بقیه را شیعیان تشکیل می دهند.
علویان گروهی از قبائل قزلباش هستند که در آسیای صغیر متفرق اند و اهل تسنن آنان را شیعه می دانند، اما خودشان خود را علوی می خوانند و به طورکلی آئین هایی متفاوت از شیعیان دارند.علویان ترکیه را به دو شعبه می توان تقسیم کرد: یکی به نمایندگی شاه اسماعیل صفوی که خاستگاه آن اردبیل است. دیگری همان است که حاجی بکتاش ولی در آسیای صغیر سازمان داده است که گاهی به آن ها بکتاشی می گویند.
مهمترین اصول و آموزه های اسلامگرایان در این دوره (قبل از سال ۱۹۵۰) را می توان در چند عامل خلاصه کرد:
۱- تاکید بر هویت دینی و اسلام به عنوان ریشه های تمدنی ملت ترکیه
۲ – نفی غرب گرایی و سیاستهای تقلیدی و متجددانه نخبگان لائیک ترکیه و طرفداری از سیاست نگاه به شرق به جای سیاست نگاه به غرب لائیک ها
۳- پیگیری مشی محافظه کارانه درمقابل شیوه اصلاح گرایانه رادیکال کمالیستها
۴- احیای عظمت وشکوه زوال یافته امپراتوری عثمانی.
حال سوال اصلی این مقاله این است که بطور کلی، ساختار فرهنگی ترکیه واثرات آن در به قدرت رسیدن احزاب اسلام گرا دراین کشور، دارای چه رویکردها ومولفه های قابل ارزیابی است؟ موانع آن کدام اند؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید مشخص کرد اسلام گرایی در چه ساختار فرهنگی محقق خواهد شد و سپس موانع اصلی که موجب عدم تحقق شاخص های آن شده است را به تفکیک مورد بررسی قرار می دهیم.
ضرورت و اهمیت مقاله
تجزیه و تحلیل فرهنگ وشرایط اجتماعی و دینی ترکیه که سالها در معرض ایدئولوژیهای گوناگون و اکنون تحت حاکمیت گفتمان پسا اسلام گرایی است،نقش مهمی در معادلات منطقه ای دارد. چنانچه با به قدرت رسیدن اسلام گرایی مدرن که اسلام سیاسی در ترکیه را باز تعریف کرد،توجه تحلیل گران را به این سرزمین جلب نمود. بر اساس تعريف زبيده در خصوص حركت امام خميني (قدس سره) اسلام گرايي را نوعي مدرنيته سياسي مي توان توصيف كرد كه از كماليسم، ليبراليسم و سوسياليسم وساير ايدئولوژي ها متفاوت است و به نوعي بين غرب و مدرنيته تمايز مي گذارد.
ظهور اسلامگرایان از دهه نود میلادی به بعد در صحنه سیاسی ترکیه وبه قدرت رسیدن آنها درسه دوره پیاپی در دو دهه نخست هزاره سوم یکی ازتحولات مهم ترکیه از زمان شکلگیری دولت لائیک درسال (1923)تابه امروزبه حساب میآید.طبیعی است؛ تحول مزبور موجب یک دگرگونی اساسی دراستراتژی منطقهای وبینالمللی این کشوردرسیاست خارجی شده است.
ازمسائل مهمی که در ارتباط با استراتژی جدید ترکیه دردوره زمامداری اسلامگرایان باید به آن توجه کرد، نفوذ تدریجی و آرام این کشور در منطقه خاورمیانه است که ازطریق قدرت نرم صورت میگیرد.رهبران اسلامگرا در دهه گذشته از دوره زمامداری خود، روابط نزدیکی با اکثر کشورهای عربی و اسلامی برقرار کردهاند.
ترکیه دراین دوره موفق شده است تا با بیشتر کشورهای اسلامی،ازخاورمیانه گرفته تا کشورهای آسیای میانه، روابط اقتصادی ، سیاسی و حتی فرهنگی گستردهای برقرار کند. روشن است که اسلامگرایی در ترکیه نقش مهمی در افزایش قدرت نرم این کشور دارد و تحولات کنونی ترکیه مورد توجه جدی محافل علمی و سیاسی، هم در جهان غرب و هم در دنیای اسلام و ایران قرار گرفته است ومطالعه علمی حول آن در عرصه ملی وبین المللی حائز اهمیت است.
هدف اصلی پژوهش
هدف اصلی این مقاله درحیطه ی مطالعه ی ترکیه، شناخت ساختار فرهنگی ترکیه واثرات آن در به قدرت رسیدن احزاب اسلام گرا دراین کشور است.
سوال اصلی پژوهش
ساختار فرهنگی ترکیه چه تاثیری در به قدرت رسیدن احزاب اسلام گرا دراین کشور دارد؟
فرضیه اصلی پژوهش
از منظر جامعه شناسی ، به نظر می رسد؛ ساختار فرهنگی ترکیه در به قدرت رسیدن احزاب اسلام گرا دراین کشور نقش دارد.
روش پژوهش
روش پژوهش حاضر اسنادی، کتابخانه ای است. «پژوهش اسنادی، پژوهش مبتنی بر شواهد برگرفته از مطالعه اسناد، آرشیوها یا آمار رسمی است.»(مجدفر، 1382،ص276) اسنادی كه در پژوهش اسنادی مورد استفاده قرار میگیرند عمدتاً شامل اطلاعات و نتایجی است كه؛ توسط نویسندگان و پژوهشگران قبلی در حوزه مورد بحث فراهم گردیدهاند.(گیدنز، 1378،ص726) .
دربسیاری از تحقیقات، به همان اندازه كه به تهیه دادههای كاملاً جدید توجه میشود،به گردآوری و تحلیل اطلاعات از كارهای دیگران نیز ابراز علاقه میشود. «یكی ازانواع فرعی پژوهش اسنادی،تحلیل مجدد مجموعهای ازدادهها و نتایج گزارششده،توسط نویسندگان دیگر است.سازمانهای مختلف،به طور منظم آمار رسمی درباره انبوهی ازپدیدههای اجتماعی،اقتصادی… منتشرمیكنند.ازمراحل اولیه پیدایش جامعهشناسی این آمارها،بهعنوان پایههای پژوهش جامعهشناسی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
پژوهشگران میتوانند دادههای برگرفته از اینگونه آمارها را مورد استفاده قرار داده و یا دوباره تحلیل كنند و آن اطلاعات را برای كمك بهحل مسأله پژوهشی معین بهكاربرند.» (گیدنز، 1378،ص727) در این مقاله، با عنایت به مطالب فوق، با استفاده از اسناد، کتابها و پژوهشها و اطلاعات و آمارهای موجود اطلاعات لازم جمع آوری گردیده است.
تعریف مفاهیم
اسلام گرایی
واژه اسلامگرایی و اسلام سیاسی دو واژه مترادفند که مولود دنیای مدرن هستند و برای توصیف جریانهای سیاسی اسلامی به کار می روند که خواستار حکومتی بر مبنای اصول اسلامی هستند.با توجه به اینکه پس از ظهور مدرنیته غربی،مقوله دین از عرصه اجتماعی حذف شد، به تدریج گروه هائی شکل گرفتند که معتقد به ایفای نقش اسلام در مسائل اجتماعی و سیاسی بودند. این گروهها ، به گروههای اسلامگرا در کشورهای اسلامی معروف هستند.
اسلامگرایی یا اسلام سیاسی، آن دسته از جریانهای سیاسی اسلامی است که تلاش میکنند تا با تشکیل حکومت اسلامی و به دست آوردن قدرت سیاسی، جامعه اسلامی را بر اساس اصول اسلامی بازسازی کنند.به تعبیر بابی سعید، اسلام سیاسی، گفتمانی است که هویت اسلامی را در کانون عمل سیاسی قرار میدهد و برای تفکر درباره سرنوشت خویش از تعبیر اسلامی استفاده میکند و آینده سیاسی خود را در اسلام میبیند.
طبق آخرين بررسي هاي صورت گرفته از مطالعه ی ترکيه؛ از کل جمعيت اين سرزمين حدود 99% مسلمان، که 80% ايشان سني بوده و داراي مذهب حنفي و شافعي مي باشند. پيروان مذهب حنفي جمعيت قابل توجهي را تشکيل داده و پيروان مذهب شافعي بيشتر اکراد اين کشورند. از مذاهب موجود بين اهل تسنن مي توان به نقشبنديه، نورجي ها و سليمانجي ها اشاره کرد. همچنين جمعيت شيعيان اين کشور نيز 19/8% بيان شده است.
در مطاين جمعيت به فرقه هاي متعددي تقسيم شده اند که برخي از اين فرق ديگر فعاليت خود را از دست داده و برخي هنوز با قوت به فعاليت خود ادامه مي دهند. از جمله فرق حاصله در سرزمين ترکيه مي توان به فرق زير اشاره کرد:
*شيعيان دوازده امامي (رافضيان)
* علويان:
اعتقادات علويان متکي بر اعتقادات شيعيان اثني عشري بوده است، اما با گذشت زمان با تأثير عرف وعادات اجتماعي اعتقادات ايشان دچار انحراف از مسير اصلي تشيع شده است.از جمله:
1- ایشان احکام فقهي دين اسلام را قبول نداشته و يا برخي را به صورتهاي خاص خود انجام مي دهند.
2- با اعتقاد به تشکيل انسان و حضرت آدم ازچهار عنصر خاک، آب، باد و آتش قائل به تبعيت از صاحبان چهارگانه محبان، مديران، زاهدان و عابدان مي باشند.
3- ايشان قائل به اصل حاکميت بر زبان، دست و کمر خود جهت جلوگيري از انحراف و کنترل غرائز ميباشد.
4- ايشان با پيروي از پيامبر(ص) و جاري نمودن عقد اخوت توسط ايشان در بين مهاجرين و انصار قائل به احترام به بزرگترها و عقد اخوت مي باشند.
5- ائمه اطهار(ع) را بزرگ شمرده و در ماه محرم براي ايشان عزاداري مي کنند.6- چون حضرت علي (عليه السلم) در مسجد به شهادت رسيدند، ايشان به مسجد نمي روند.
7-عبادت ايشان به صورت دسته جمعي بوده و مشهور به آيين جم مي باشد.8-مهمترين کتاب مذهبي ايشان حسينيه بوده که؛ منصوب به امام صادق (عليه السلام) مي دانند.
*بکتاشيها
1- ايشان دوازده امامي بوده و وابستگي شديد اعتقادي به حضرت علي (عليه السلام) و ائمه معصومين (عليهم السلام) و تولي و تبري جستن نسبت به دوستان و دشمنان حضرت علي (عليه السلام) وائمه معصومين وايمان به حاج بکتاش ولي را نيز جزء اصول اعتقادي خود مي دانند
2- بکتاشها تولد حضرت علي (عليه السلام) را در نوروز مي دانند و زيارت قبر حضرت علي (عليه السلام) را جزء شرايط قبولي حج مي دانند.
3- ايشان با رفتن به زيارت نجف، کاظمين، کربلا، سامرا و مشهد حاج بکتاش ولي، ثوات رفتن به اين اماکن را مثل ثواب حج مي دانند
4- اين طريقت بر چهاراصل (درگاه) متکي است که، عبارتند از:1-شريعت (آموختن دستورات الهي)2- طريقت يک پير و راهبر که، در طي طريق رهبري مي کند.3- معرفت پس از طي طريق به مقام معرفت جهان مي رسد. 4-حقيقت (پس از رسيدن به معرفت به وصل به حقيقت نائل مي شود.5- ايشان در آيين جم خود در چهار مرحله به ذبح گوسفند و قرباني مي پردازند. الف: در آيين اقرار ب: در آيين اخلاق ج- در آيين مصاحب د- در آيين ابدال 6- ايشان با تأثير پذيري از آيين و دين مسيحيت قائل به تثليث( الله، محمد و علي) شده اند. مانند مسيحيان بر سر سفره خود عشاي رباني به جاي مي آورند و شراب با نان و پنير بر سر سفره خود حاضر مي کنند. پيش شيخ خود اعتراف به گناهان کرده و طلب آمرزش از او مي کنند.7- نوشيدن شراب براي ايشان جايز مي باشد.8-زنان ايشان حجاب اسلامي ندارند.9-اعتقادات فضل ا… حروفي را محترم مي دانند.
* قزلباش
1- ايشان دوازده امامي بوده و احترام به حضرت علي (عليه السلام) و عشق بيش از حد به ايشان را مي توان از مشترکات قزلباشها با بکتاشها دانست.
2- ايشان با توجه ويژه به کربلا در ماه محرم نيز به عزاداري مي پردازند.
3- قائل به وحدانيت خداوند متعال هستند.
4- پيامبر اکرم را آخرين فرستاده خداوند مي دانند.
5- امامت بلا فصل حضرت علي (عليه السلام) و فرزندان ايشان را از اصول اعتقادي خود مي دانند.
6- تولي و تبري نسبت به دوستان و دشمنان اهل بيت را در رأس امور خود قرار داده اند.
7-ايشان کساني که از نسل قزلباش نباشند را در طريقت خود راه نمي دهند، شهرهاي ارزنجان، ارزروم، سيواسي، اسکي شهر، بالکسير، ازمير، مالاتيا، آنتاليا و چر دم از مراکز حضور ايشان مي باشد.
* قدريه
1-ايشان نعمات اين دنيا را حجابي ميان انسان و خداوند متعال مي دانند.
2- اين فرقه با انجام رياضتهاي دوره اي، يک زندگي زاهدانه دارند.
3-ايشان قائلند که هر انسان بايد اولا با انجام بندگي خداوند بنده خوبي براي او باشد وثانيا رضايت خداوند را در اولويت برنامه خود قرار دهد و ثالثا راضي به قدر الهي باشد.
4- ايشان اعتقاد دارند که؛ انجام واجبات و سنت پيامبر اکرم لازم بوده و مقيد به انجام نوافل مي باشند.
5- ايشان از لحاظ شجره و نسب، خود را به حضرت علي (عليه السلام) منسوب مي دانند.
6-ايشان ذکر خدا را بسيار مهم مي دانند و به صورت دسته جمعي مشغول گفتن ذکر “ياهو” شده و با بستن چشمان خود سر خود را به راست و چپ حرکت مي دهند.امروز اين فرقه مثل گذشته رونق و رواج نداشته و بسيار محدود شده اند.
* باطني
1- باطنيه قائلند که هيچ يک از تکاليف ظاهري بر خلق واجب نيست.
2- ايشان معجزات را رد مي کنند و وحي آوردن فرشتگان از آسمان رادرست نمي دانند.
3- اين افراد قائلند که فرشتگان الهي همان داعيان فرقه ايشان هستند.
4-ايشان دشمنان خود را نيز شيطان وابليس بيان شده درمنابع مختلف دينی مي دانند.
*حروفيه
1- کليه اصول اعتقادي ايشان در کتاب محرمنامه در سال 821 هـ ثبت شده است.
2-ايشان قائلند خداوند متعال در شخص انسان متجلي مي شود.
3- ايشان پيامبر اکرم (ص)را آخرين پيامبر الهي دانسته و پس از ايشان اعتقاد به امامت و وصایت حضرت علي (عليه السلام) تا امام حسن عسکري (عليهم السلام)بوده و فضل الله استرآبادي را خاتم اولياء وآخرين مظاهر مي دانند. آثار مکتوب اين فرقه عبارتند از1- محرمنامه، 2- نومنامه، 3- جاويدنامه، 4- آخرت نامه.
* علي اللهيان
پيروان اين فرقه به حضرت علي (عليه السلام) صفت خدايي اطلاق مي کنند. و معتقدند که خداوند در حضرت علي (عليه السلام) حلول کرده و با وي متحد گرديده است.
*حيدريه
ايشان اعتقاد دارند که با دوری از زندگي مادي ،فقط با عبادت کردن می توان به خداوند متعال عشق و علاقه ورزيد.
* قلندريه
ايشان با وابستگي شديد به حضرت علي (عليه السلام) قائلند که صورت انسان، اصل و ذات خدايي دارد. خطوط صورت انسان نشان از صفات الهي بوده و بايد با پاک کردن تمام صفات الهي از صورت خود به شکل ذات الهي در آید. بيشتر مبلغين فرقه قلندريه درويشان مي باشند. اين فرقه در کشورهاي عراق، سوريه، مصر، هند، ايران و آسياي مرکزي و آناتولي فعاليت دارند.
*یسوي
اين فرقه ابتدا در ترکمنستان بوجود آمده و سپس به آناتولي راه پيدا کرد. پيروان اين فرقه با قبول اعتقادات تصوف آنها را تعبير و تفسير مي نمايندواعتقادات خود را بر چهار قانون؛ زمان، مکان، اخوان، و سلطان متکي مي دانند.
*آهي
اين فرقه با قدمت بيش از بکتاشيه يک طريقت صنفي معرفي شده است. اساس اعتقادات ايشان مسائل زراعي است وايشان قائلند که بايد رفتار خوب داشته و با عشق و علاقه به حضرت علي (عليه السلام) زندگي کرد.
ساختار
مفهوم ساختار برگرفته از ساخت است ومنشأ جامعه شناختی دارد.این مفهوم مرادف «structure» از ریشه لاتین «struere» «ساختن»که با واژه های «بناکردن» یا «درست کردن» هم معنا است و تعادل و توازن نیروها رادرنظارت به ساختمان شکل خاص می بخشد.این اصطلاح در قرن هفدهم و هجدهم با حفظ معنی اصلی خود تنها در علم معماری و هندسه به کار می رفت، ولی در پی رشد فزاینده علوم فیزیکی به سایر حوزه های علمی در قرن نوزدهم، وارد زیست شناسی گردید و به ترکیب اجزای وابسته و مرتبط به هم، یک ارگانیسم اطلاق می شد.
تقریباً در همین زمان ساخت در زمین شناسی برای توصیف الگوهای تشکیل سنگها به مثابه پوسته و لایه های سطحی زمین و در شیمی نیز برای توصیف آرایش اتم های درون مولکول استعمال می شد.البته در این استعمالات «ساخت» برای توصیف الگوهای ایستا به کار می رفت تا اینکه داروین ایده تحلیل پویایی را در ساخت از طریق ایجاد ارتباط مستحکم بین ساخت و رشد و تحول برقرار نمود.
در این چارچوب نظری، پیشگامان جامعه شناسی ایده ساخت اجتماعی را مطرح نمودند. (لوپز، خوزه و جان اسکات، ساخت اجتماعی، 20ـ23)در فرهنگ های علوم اجتماعی معنای اصلی واژه «ساخت» الگویی است که؛ در میان اجزا و عناصر آن وجود دارد. ساخت اجتماعی نیز به معنای الگوی اجزای جامعه است. (همان، 10) به این دلیل، همراه با واژه هایی مانند: «الگو»،«نظام»، «مجموعه»، «نهاد»، «سازمان» و… به کار می رود که؛ وجه مشترک همه برخورداری از «نظم»، «عقلانیت»، «قانون»، «هدفمندی» و «کارکرد» است. (فکوهی، تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی، 174)
قدرت
یکی ازمفاهیم مهم درادبیات سیاسی و روابط بینالملل قدرت است.بسیاری از سیاست شناسان روابط قدرت را،هسته سیاست وآنچه روابط سیاسی را ازدیگر روابط متمایز میکند،قدرت می دانند.قدرت،قابلیت به اطاعت در آوردن و نظارت بررفتار دیگران در تمامی روابط اجتماعی است که فرد یا گروهی، فرد یا گروه دیگر را به اطاعت در آورد و بر رفتار او نظارت کند، مفهوم قدرت ،تأثیرگذاری بر رفتار دیگران به منظور رسیدن به نتایج دلخواه است،به نحوی که آنچه میخواهیم، اتفاق بیفتد.«رابرت دال» در تعریف قدرت میگوید: قدرت رابطهای میان بازیگرانی است که در آن، بازیگری، دیگر بازیگران را به عملی وا میدارد که در غیر این صورت آن عمل را انجام نمیدادند. (دال،1364، 129).
فرهنگ
فرهنگ به عنوان موتور محرکه توسعه و زمینهساز حرکت جوامع و موثر در شکلگیری الگوهای رفتار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به تدریج اهمیت پیدا کرده است. همواره نظم اجتماعی از طریق فرهنگ ساخته میشود و این زیرساختهای فرهنگی است که؛ موجب سامان دادن به فعالیتهای سیاسی در سطح سیاست داخلی و جهانی میشود.جوزف نای معتقد است فرهنگ،دسته ای ازارزش ها واعمال است که به یک جامعه معنا می بخشد.
(2005:12Nye) قدرت نرم؛ قدرت فرهنگی کشورهاست که از طریق آن در سایر کشورها اعمال نفوذ صورت میگیرد بنابراین فرهنگ منبع قدرت نرم در عرصه بینالملل است که کشورها با کسب اعتبار در افکار عمومی داخلی و جهانی، قابلیت خود برای تأثیرگذاری غیرمستقیم همراه با رضایت از دیگران را افزایش میدهند. قدرت نرم، رفتار همراه با جذابیت قابل رویت، اما غیر محسوس است، چه در قدرت نرم و یا قدرت فرهنگی برروی ذهنیتهاسرمایهگذاری میشودو ازجذابیت برای ایجاد اشتراک بین ارزشها و همه خواستها سود میجوید.
جوزف نای می گوید؛«هنگامی که فرهنگ یک کشور ارزشهای جهانی را شامل شود وبنیاد سیاستهای آن را علایق وارزشهای مشترک جهانی شکل دهد،احتمال اینکه نتایج مطلوب تحصیل شود، افزایش مییابد»(نای،1389،52) فرهنگ به جهت انتزاعی بودن، انضمامی نبودن و چند لایه بودن مانند سایر مفاهیم مرتبط به عالم انسانی است ودر اصطلاح اندیشمندان و متفکران این حوزه معرفتی درمعانی مختلف و گوناگونی به کار رفته است که پرداختن به همه آنها خارج از غرض این نوشتار است ، اما می توان این تعاریف متعدد را بر اساس پنج رهیافت متفاوت دسته بندی نمود:
1) رهیافتهای کلاسیک:
در اندیشه غرب، ادوارد تایلر از نخستین کسانی بود که؛ به مقوله فرهنگ توجه نشان داد. وی در کتاب «فرهنگ ابتدایی» در مورد چیستی فرهنگ می نویسد : همه آن دسته از عقاید و افکار که؛ در برگیرنده دانش، عقیده، هنر، اخلاق، قانون، عادات و هرقابلیت یا عادتی باشدکه؛ بشربه عنوان عضوی ازجامعه برای خود کسب کرده فرهنگ نام دارد. (دیلین تیم، نظریه های کلاسیک جامعه شناسی، 43)
2) رهیافت های توصیف گرا:
دامنه این تعریف گسترده است. ویسلر، بیدنی، کروبر، هیلر و… از کسانی اند که؛ با برداشت وصف گرایانه، بر عناصرسازه ای فرهنگ تکیه نموده و از آن تعریف ارائه داده اند. به نظر می رسد، بیشتر این نوع تعاریف؛ متأثر از تعریف تایلر از فرهنگ است.
3) رهیافت های تاریخی:
دراین تعریف ها تکیه اصلی بر میراث اجتماعی یا همان سنت هایی است که؛ در جوامع بشری وجود داشته است. هربرت مید، لووی، پارسونز، ساترلند و دیگران، با این نگرش، در تعاریف خود از فرهنگ به مجموعه میراث های قابل انتقال از یک نسل به نسل دیگر توجه کرده اند. برای نمونه، ساترلند می گوید: «فرهنگ شامل هر چیزی است که؛ بتواند از نسلی به نسلی فرارسانده شود. فرهنگ یک قوم میراث اجتماعی آن است و به عبارت دیگر «کلیت هم تافته ای است» شامل دین، هنر، اخلاقیات، قانون، فنون ابزار سازی و کاربرد آنها، و روش فرا رساندن شان» (آشوری، تعریف ها و مفهوم فرهنگ، 53)
4) رهیافت های هنجاری:
لینتون، کلاکن، سوروکین و هرسکوییتس محور تعاریف خود را قاعده یا راه و روش زندگی افراد یک جامعه قرار داده اندو معتقدند فرهنگ؛ راه و روش زندگی یک قوم است،حال آنکه جامعه ؛مجموعِ سازمان یافته افرادی است که؛ از یک راه وروشِ معینِ زندگی پیروی می کنند؛ به عبارت ساده تر، جامعه ترکیبی است از مردمانی که؛ راه و روشِ رفتار شان همان فرهنگ شان است. (همان، 56)
5) رهیافت های ساختاری:
در این نوع تعاریف، تکیه بر الگوسازی یا سازمان فرهنگ است. آک برن و نیم کف در «زمینه جامعه شناسی» بر این باورند که؛ فرهنگ با آنکه از ویژگی های بسیار گوناگونی ترکیب شده است، باز فاقد تجانس و وحدت نیست. ایشان معتقدند؛ فرهنگ شامل نوآوری ها یا ویژگی های فرهنگی است که؛ در یک سیستم یکپارچه شده اندواجزای آن کم و بیش با یکدیگر درارتباط اند. فرهنگ دربردارنده ویژگی های مادی و غیرمادی است که ؛برای تأمین نیازهای اساسی انسان سازمان یافته اندو نهادهای اجتماعی را به وجود آورده اند. (آگ برن و نیم کف، زمینه جامعه شناسی، 100)در این مقاله؛ مفهوم فرهنگ عبارت است از: مجموعۀ منسجمی از عناصری نظیر باورها، ارزش ها و هنجارها که؛ توسط غالب افراد جامعه پذیرفته شده و از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد.
6-نظام فرهنگی:
مقصود از نظام فرهنگی در این نوشتار، مجموعه ای منسجم و مرتبط از باورها، ارزش ها و هنجارهایی است که ؛با تکیه بر مبانی خاص اسلامی دارای آثار و کارکرد جمعی اند.
عوامل محوری رشد اسلام گرایی در ترکیه
اساس وپایه نظام فعلی ترکیه لائیسم است. قانون اساسی فعلی ترکیه که ؛بعد از کودتای نظامیان در سال 1982م تدوین شده است، بیش از حد معمول یک قانون اساسی به محکومیت دین و منع دخالت آن درامور اجتماعی ، سیاسی پرداخته ودرمقابل، لائیسم را درکلیه اصول، قوانین وتدابیر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی تحمیل وتمامی مصونیت ها، آزادی ها و عفوها را منع می نماید. کاملا روشن است که؛ موجودیت نظام فعلی ترکیه برپایه لائیسم بوده و بدون آن نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی آن ها موجودیتی نخواهد داشت. بنابراین، شناخت وضعیت سیاسی این کشور بدون شناخت ویژگی نظام لائیک میسر نخواهد بود .
عرصه های رشد اسلام گرایی در ترکیه :
رشد اسلام گرایی در ترکیه در دو دهه اخیر در عرصه های مختلفی صورت گرفته است. «صبری سیاری » ، پژوهشگرمؤسسه تحقیقاتی؛ راندآمریکا ومدیر مرکز مطالعه ی ترکیه در واشنگتن درخصوص حوزه های مختلف این تحولات که؛ در دهه 1980م اوج گرفت، متذکر دلبستگی مردم ترک به اسلام ومفاهیم اسلامی وافزایش نیروهای مسلمان درقالب احزاب اسلامی،جماعت ها وطریقت ها،تکیه ها، خانقاه ها، مؤسسات، مراکز انتشاراتی وعلاوه بر این ها پیدایش طبقه جدید روشنفکران شده است.(برن، آگ و نیم کف، زمینه جامعه شناسی، مترجم ا. ح. آریان پور، تهران، شرکت سهامی افست، بی تا)
1-در عرصه روشنفکری دینی :
تا قبل از دهه (1970م )جامعه ترکیه را افرادی با تفکرهای چپ و معتقد به سوسیالیسم اعم از نوع اروپایی و روسی آن تشکیل می دادند و دهه( 1970م )دورانی بود که؛ روشنفکران مسلمان و سوسیالیست به یک اندازه دارای نفوذ بودند، اما از اوایل دهه( 1980م )عناصر اسلامی به طور جدی وارد عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی وفرهنگی کشور شدند،به همین دلیل از اوایل این دهه به بعد عرصه روشنفکری ترکیه شاهد تفکرهای اسلامی نوگراست.(محمدعلی قاسمی، «اسلام ومدرنیته در ترکیه » ، روزنامه رسالت، 29/3/1378)
2- در عرصه احیای شعارهای دینی در جامعه:
بررسی مطالعه ی ترکیه نشان می دهد گرایش به شعارهای دینی و واجبات اسلامی در اجتماع یکی از نشانه های اسلام گرایی در ترکیه به شمار می رود، چرا که عمل به واجبات اجتماعی دین اسلام مانند روزه ماه رمضان و حضور مردم در مسجدها هنگام نماز به خصوص نماز جمعه باعث شده است که سیاستمداران لائیک و ناظران غربی از آن به اسلامی شدن جامعه سیاسی ترکیه تعبیر کنند.( صبری سیاری، جریانات اسلامی در ترکیه، ص 14 و121)
تاحدی نیزاین تعبیر به حقیقت نزدیک است،یکی از عمده ترین شعارهای اسلامی که به جلوه ای عمده از اسلام گرایی در ترکیه تبدیل شده است پوشش اسلامی بانوان است که این موضوع در اسلام گرایی ترکیه نقش عمده ای را تا به حال ایفا کرده است. با نگاهی به عالم فرهنگ و انتشارات و رسانه های اسلامی ترکیه (به خصوص در دو دهه اخیر) سه دسته فکری مهم را می توان مشاهده کرد:
الف) دسته ای که به ارتباط دین و سیاست اعتقاد دارند وعملا در تبلیغات و انتشارات خود به این مساله می پردازند، اما به سبب محدودیت های نظام لائیسم تفکرهای خود را کاملا غیرمستقیم ارائه می کنند.
ب)دسته ای که به فعالیت اسلامی غیرسیاسی معتقد ند در شرایط فعلی، اسلام شانس وتوان موفقیت را ندارد و به علاوه باعث حساسیت لائیک ها و غرب گراها درجهت محدود کردن بیشتر اسلام می شود.
ج) دسته ای که به سنتز ترک ،اسلام معتقدند و ضمن رعایت مبانی لائیسم اشاعه گر ملی گرایی به اضافه هویت مذهبی ترکان می باشند. انفجار انتشاراتی و رسانه ای در عرصه اسلام گرایی تا حد زیادی باعث نگرانی نظامیان حاکم در ترکیه شده است . مساله مهم دیگری که قابل بررسی و دقت است موج جدید احیای ادبیات مذهبی و دینی درخصوص انتشار کتاب های اسلامی است که این موج در دهه( 1980م )از برجستگی و فراوانی خاصی برخوردار است .
3- در عرصه مدرسه ها ودانشگاه ها :
با بررسی مطالعه ی ترکیه می بینیم برنامه ریزان فرهنگی و آموزشی لائیک در ترکیه بارها نسبت به رشد مدرسه های اسلامی در دو دهه اخیر به دولت هشدار داده اند. گرایش به اسلام گرایی دردانشگاه ها نیز در این دو دهه رشد قابل توجهی داشته است . تا قبل از دهه( 1980 م )زمینه های کافی برای گرایش به دین و باورهای اسلامی وجود داشت. اما این زمینه ها به دلیل جو روشنفکری و اجتماعی موجود عمدتا مورد سوءاستفاده گروه های چپ گرا قرار می گرفت و اسلام گرایان نتوانسته بودند، پایگاه ودامنه نفوذ خود را در مقابل رقیبان افزایش دهند.(پژوهشی پیرامون روند تحولات اسلام گرایی ترکیه، پیشین، ص 53)
الف) نظریه ها ودیدگاه های اسلام گرایی :
اولین دیدگاه ها :
آرنولد توین بی)اسلام گرایی در ترکیه، ص 17) قدیمی ترین نظریه پرداز است که در میانه قرن بیستم به تبیین مجدد اسلام در دهه های آینده و حتی پیش بینی شکست پروژه دین زدایی در کشورهایی نظیر ترکیه پرداخت . روش او روش «کلان نگری تاریخی » است. وی پس از بررسی سیر تمدنی غرب و اسلام به وضعیت این دو پس از جنگ جهانی دوم اشاره می کند که تمدن غرب از هر لحاظ برتری یافته و مسلمانان روحیه بالای تمدن سازی وحتی «هویت تمدن » خود را از دست داده اند.
در چنین محذوری اول «عکس العمل متعصبانه» نظیر سنوسی های لیبی ووهابی های اولیه عربستان که بدون توجه به قدرت وابزار تهاجم طرف مقابل به سوی ابزار و اعتقادات سنتی خود می روند ودر نهایت محافظه کاری انجام می دهند.و «عکس العمل سازش کارانه» است که قصد دارد سوار موج غربی شدن شود و با گذشته خود کاملا قطع ارتباط کند و به شکل تمدن غالب امروزی درآید.
در تحلیل مطالعه ی ترکیه شاهدیم توین بی، آنچه راکه در ترکیه درزمان آتاتورک انجام گرفت، «انقلاب سازش کاری » می نامید که رهبران سیاسی ترکیه با تمام امکانات کلیه مظاهر غربی را تقلید می کردند و امیدوار بودند، با این موج غرب گرایی به زودی به قافله تمدن صنعتی برسند ولی این کار به دو دلیل محکوم به شکست است: اول این که برنامه سازش کاری که، عملا نسخه غربی است کار آسانی نیست و می تواند با عکس العمل مردم مواجه شود. دوم این که غربی ها نیز به ملتی که، از ریشه خود بریده شده وتلاش در تقلید همه جانبه دارد به دیده احترام نمی نگرند.
وی در نهایت با تردید در دو راه سازش کارانه و متعصبانه که باعث شکاف عمیق بین حکمرانان و توده مردم می شود به راه حل سوم که طبعا بر هویت و پایه های اساسی کشورهای اسلامی بنا می شود، می رسد و معتقد است؛ مسلمانان با توجه به ریشه هایی که دارند باعث بروز خلاقیت های بی نظیری درتمدن بشر می شوند.(ر. ک: محمد جواد لاریجانی، درسهای سیاست خارجی، تهران، نشر مشکوة، 1377ش، ص 227- 251 )
نظرات توین بی، در واقع توصیف عکس العمل های چندگانه مسلمانان دربرابر برتری غرب است ولی نظریه پردازی جدی در زمینه اسلام گرایی نوین با اوج گیری حرکت های اسلامی به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در دهه های آخر قرن بیستم شروع شدو متفکران زیادی هر کدام از دیدگاه خاص خود به بررسی موضوع پرداختند .
مرتضی مطهری(رض) شرایط به وجود آمده در کشورهای اسلامی را نهضت اصلاحی مردمی می داند و پس از اشاره به آیات و روایاتی از معصومان ( علیهم السلام ) از اصلاح طلبی دینی به عنوان روحیه اسلامی یاد می کند; چرا که اصلاح گری به عنوان شان پیامبری در قرآن مجید مطرح است و مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که؛ از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است.( مرتضی مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، قم، صدرا، 1377 ش، ص 5)وی پس از بررسی برخی نهضت های صد ساله اخیر خطر عمده جنبش های اصلاحی اسلامی را کشیده شدن به تفکرات وهابی گری و سلفی گری می داند و علاوه بر آن تفکرات افرادی نظیر «ضیاء»در ترکیه را غیرقابل توجیه و افراطی می داند .
نظریه احیا ودیدگاه های متفاوت
«خورشید احمد» در نظریه اش با نام «تجدید حیات اسلامی» معتقد است سیاست استعماری اثرات مخربی را بر جوامع اسلامی گذاشته است . وی معتقد است دو نوع راهبرد در جامعه های اسلامی وجود داشته است: یکی «راهبرد نوگرایی » که نخبگان به دنبال تقلید کامل از غرب بودند و دیگری «راهبرد مقاومت حفاظتی » که هرگونه مظاهر پیشرفت غربی نفی می شد. معتقد است گروهی درباره غرب ودستاوردهای آن رهیافتی گزینشی دارند و خواستار ظهور اسلام به عنوان جنبش اجتماعی سیاسی و بازگشت به پیام اولیه اسلام هستندو این همان راهبرد تجدید حیات اسلامی است.
«فرهنگ رجایی »معتقد است هجوم مدرنیته غرب عملا سه طرز تفکر را در جامعه های اسلامی ایجاد کرد، معتقد به تقلید کامل از غرب بود، واینکه با قدرت گرایی می توان مشکل را حل کرد که نمونه آن رضاخان در ایران، آتاتورک در ترکیه و امان الله خان در افغانستان بودند و شعاع سوم راهکارها و شیوه ای بین این دو طرز تفکر بود که بر گرفتن نکته های مثبت غرب و رد نکته های منفی اش تاکید داشت.( فرهنگ رجایی،«جنبش های اسلامی » (کنفرانس علمی)، قم، مؤسسسه عالی باقرالعلوم، ر . ک: فصلنامه علوم سیاسی، شماره 10، ص 209- 220 )
دکتر رجایی معتقد است سرگذشت جنبش های اسلامی را می توان در چهار دوره دنبال کرد که حاصل چهار نسل جنبش های اسلامی هستند. نسل اول اعتماد به نفس زیادی ندارند و بر این اصرار دارند که غربی شدن با اسلام منافاتی ندارد که سید جمال الدین اسدآبادی از بنیان گذاران این گونه جنبش ها بود. نسل دوم ضمن تاکید بر میراث سنتی خود به ردیه نویسی علیه تمدن غرب پرداخت، اما خود طرح جامعی نداشت.
نسل سوم جنبش های اسلامی که بعد از جنگ جهانی دوم پا به عرصه گذاشت جرات این را داشت که برنامه و نظریه های کلان ارائه کند «مثل حکومت اسلامی » ویا فلسفه اسلامی . نسل چهارم پیچیده تر از دیگران فکر می کند وتنهابه فکر حکومت داری نیست بلکه به فکرتمدن سازی هم هست که اکنون درحال شکوفا شدن می باشد و سیر تکاملی خودرادارند.( همان، ص 219- 220)
ساموئل هانتینگتون، مورخ مشهور آمریکایی نیزعلل احیای دوباره اسلام را در فرایند مدرنیسم و واکنش مسلمانان در برابر غرب جست وجو می کند. وی توجه خاص به فرایند مدرنیسم و واکنش مسلمانان در برابر آن را عامل اصلی اسلام گرایی می داند . به عبارت دیگر، مهم ترین عوامل رشد اسلام گرایی در کشورهایی نظیر ترکیه را در ناکامی پروژه همگانی کردن فرهنگ و معیارهای غربی جست وجو می کند .(بنیادگرایی اسلامی محصول رویارویی تمدن ها» ترجمه ق . طولانی، ترجمان سیاسی، شماره 18، ص 27 )
نظریه ها ودیدگاه های کلان نگر تاریخی
«هرایرد کمجیان »( محقق مسیحی عرب تبار واستاد علوم سیاسی دانشگاه کالیفرنیا ) در نظریه اش که؛ به نظریه ادواری مشهور است، می کوشد ؛چارچوب جامع درباره عوامل جنبش های اسلامی ارائه دهد . او اسلام گرایی جدید در کشورهای اسلامی را پدیده نوینی نمی داند، بلکه آن را جلوه معاصر جریانی تاریخی می داند که در دوران های خاصی ظهور کرده و تحول یافته است.
وی معتقد است در طول تاریخ جوامع مسلمان در برابر هر سقوط و انحطاط یک جنبش فکری،سیاسی رستاخیزی به وقوع پیوسته است واین جنبش ها درشرایطی ظهور می کندکه جامعه اسلامی دریک محیط بحرانی گسترده گرفتارمی آید. به علاوه نقش بی نظیر رهبران فرهمند فکری و سیاسی در شکل گیری وتداوم حرکت های اسلامی را نمی توان نادیده گرفت . نظریه وی ابعاد داخلی گرایش های اسلامی را به خوبی تبیین می نمایاند و برای موضوع مقاله یعنی اسلام گرایی در ترکیه و تبیین ابعاد درونی آن مناسب به نظر می رسد ولی ابعاد بیرونی این پدیده را کمتر مورد توجه قرار می دهد.
«سید احمد موثقی » نیز به جنبش احیای اسلام در قرون اخیر جریان اصلاح طلبی دینی اطلاق می نماید و این مساله را در برخورد با دو مساله محوری انحطاطی داخلی و هجوم غرب می داند. وی واژه اصلاح در فرهنگ اسلامی و متون قرآنی رابه معنی دگرگونی نظام اجتماعی و سیاسی موجود و ایجاد واستقرار نظم اجتماعی جدیدی می داند که معمولا مترادف با انقلاب است. وی اصلاح طلبی دینی را در دو طیف فکری بنیادگرایی اسلامی که نوعی گرایش ارتجاعانه دارندو رادیکالیسم دینی موردبررسی قرارمی دهد.
موثقی معتقد است مصلحان ومتفکرانی همچون سیدجمال، عبده، کواکبی، نایینی، مدرس، شریعتی، مطهری و سرآمد آن ها امام خمینی ( قدس سره) ضمن این که در شعارها و اهداف کلی بازگشت به اسلام اصیل و ناب و نیز وحدت مسلمانان با بنیادگرایان اشتراک دارند ولی به واسطه عنایت جدی به عقل، فلسفه، علم و علوم جدید و اجتهاد و نوآوری درون مایه های بسیارمتفاوتی با بنیادگرایان دارند.
وی درباره شکست روند غرب گرایی در ترکیه که در نهایت به رشد مجدد اسلام گرایی در این کشور انجامید، بر این باور است که در دهه های 1920 تا 1940م روند غرب گرایی به شدت گسترش یافت ومنجر به بروز بحران های عمده در پایان این دوره شد و دوباره مذهب به عنوان نیروی اجتماعی وسیاسی مهم بروز کرد واز آن جا که شکاف میان غنی و فقیر و مناطق شهری و روستایی عمیق شده بود، در نتیجه پس از 1950م میراث کمالیسم به طور فزاینده ای زیر سؤال رفت و بحران های هویت توزیع و مشروعیت درابعاد مختلف رخ نمود. (انقلاب فرهنگی در ترکیه، 1950- 1920، فصلنامه مطالعات خاور میانه، سال هفتم شماره 3، پاییز 1379، صص 280- 281)که در نهایت تبدیل به جنبش های سنت گرا، بنیادگرا و حتی نوگرا شد.
ژیل کیپل، محقق مشهور فرانسوی از زاویه جامعه شناختی به تحلیل اسلام گرایی پرداخت ومعتقد است اسلام گرایی پدیده ای تاریخی است که در30 سال اخیر مطرح شده وتوسعه یافته است. دراین دوره شاهدرسیدن نسلی به سن بزرگ سالی بودیم که ارجاع به اسلام گرایی برایش به عنوان اتوپیا و ایده آل سیاسی مطرح بود. ایده آلی که جایگزین ملی گرایی قبل از دوران استقلال شد واین گفتمان ریشه در جنبش های قبلی دارد.
وی می کوشد اسلام گرایی درسال های اخیر رامحصول بسیج همزمان گروه های اجتماعی مختلف معرفی کندو دانشمندان وروشنفکران مسلمان، طبقات متوسط مؤمن و جوانان فقیر شهرنشین را مثلث اجزای جنبش اسلام گرا می داند.( کریستف ایاد، مصاحبه ومیزگرد باژیل کیپل، طارق رمضان ومحمد توزی، درباره نقد اسلام گرایی، ترجمه و ک . فخرطاولی، ترجمان سیاسی، شماره 37، ص 16- 20) وی در مورد رهبران اسلام می گوید: اسلام گرایی معاصر دو قهرمان برتر دارد.
سیدقطب مصری وامام خمینی(رض) در ایران،وی امام خمینی(رض) را تنها رهبر اسلام گرایی می داند که موفق شد انقلاب قرآنی و اسلامی اش را دردست گرفته و به سوی قدرت حاکمه رهنمون شود و با جذب حمایت مردم به اسلام گرایی هیاتی عینی و ملموس بخشد. وی می گوید:آمریکایی هاوقتی اسلام گرایی راامپراتوری پلیدی نامیدند که کنترل آن از دستشان خارج شدوبرخی از اعضای حاکمیت درآمریکا بدین نتیجه رسیدند که قدرت گرفتن اسلام گرایان اجتناب ناپذیراست.( ژیل کیپل (مصاحبه کننده لوئیس لیما) ترجمه ک . فخر طاولی، ترجمان سیاسی، شماره 31، ص 73)
وی با اعتقاد به افول اسلام گرایی (در سال های اخیر) رادیکالیزه شدن را یکی ازدلایل عمده شکست اسلام گرایی می داندو ظهور گروه های اسلام گرای معتدل که در پی اتحاد با گروه های لائیک هستند و به سوی آرمان هایی همچون دموکراسی و حقوق بشر و . . . قدم برمی دارند را شاهد بر این مدعا می داند.متاسفانه وی در مورد اسلام گرایی ترکیه به طور سؤال برانگیزی حرفی به میان نمی آورد، چرا که به رغم ادعای وی در مورد خشونت اسلام گرایان، اسلام گرایی در ترکیه ازمسالمت آمیزترین راه یعنی رای های مردم به فعالیت پرداخت و در همین راه به پیروزی رسید.
در تایید دیدگاه کیپل مبنی بر افول اسلام گرایی موج تازه ای در بین نویسندگان غربی به راه افتاد . به عنوان نمونه «میشل لودرز» در مقاله وداع با اسلام گرایی بر این باور است که ؛روی آوردن به خشونت، رکود و ایستایی سیاسی و پیامدهای ناشی از جنگ قدرت داخلی در میان اسلام گرایان از جمله دلایل رکود اسلام گرایی در کشورهایی مثل ایران است.( میشل لودرز، «وداع با اسلام گرایی » ، ترجمه ق . طولانی، ترجمان سیاسی، شماره 232، ص 13 ) اولیویه روا (ر . ک: الیویه روآ، تجربه اسلام سیاسی، ترجمه محسن مدیر شانه چی وحسین مطیعی امین، تهران، مرکز نشر فرهنگ اسلامی، الهدی، 1378 ش، ص 29)نیز اسلام گرایی را با کمونیزم مقایسه و محکوم به شکست می داند .

نقد دیدگاه ها وبرخی دیدگاه های جدید
فهمی هویدی نویسنده وپژوهشگر معروف مصری معتقد است: اصولا تقسیم اسلام به سیاسی وغیرسیاسی مطلقا اشتباهی است که؛ نیروی تبلیغات توانسته است آن را وارد زبان ما کند، تا جایی که، به یک خطای مصطلح تبدیل شد.(کی نحسن قراءة الاسلام السیاسی (بازخوانی پرونده اسلام سیاسی، ترجمه ا . زارع زاده، ترجمان سیاسی، شماره 405، ص 19)
اسلام به جهت دارا بودن مجموعه ای از قوانین و ارزش های حاکم، در ابعاد مختلف برای زندگی بشر تعالیم روشنی داردواشتباه دیگر این است که؛ «فعالیت سیاسی » محدود به دستیابی به قدرت و تشکیل حکومت شده است که نوعی شتابزدگی است و از ارزش «اسلام گرایی» می کاهد اسلام دامنه ای بس وسیع تر دارد و این گونه برداشت ها، انگیزه های مشکوکی را در پشت ماجرا دارد.
تجربه ها در کشورهای متعدد، مختلف و متفاوت است وموارد زیادی از این گونه اشتباهات و پاسخ به شبهه هایی که مطرح شده است، درمورد صحنه سیاسی ترکیه،هرگز نمی توان درگیری و اختلاف مستمر نیروهای سیاسی ودر پیشاپیش آن ها نیروی اسلام گرا و لائیک منحصرا در جهت ریشه کن کردن اصل اسلام در ترکیه است، مساله ای که عکس العمل شدید مردم و در نتیجه روی آوردن بیشتر آنان به اسلام را موجب خواهد شد. «پاییز توفانی در ترکیه » ، ترجمه م . باهر، ترجمان سیاسی، شماره 42، ص 12 )
دکتر حمید احمدی (محقق علوم سیاسی واستاد دانشگاه تهران ورئیس گروه علوم سیاسی در دانشگاه تهران) در نظریه ای که در باره شکل گیری جنبش های اسلام گرایی دارد، معتقد است نظام عقیدتی اسلامی علت عمده شکل گیری این جنبش هاست و نوشته است : «در ذات این نظام عقیدتی نوعی تعهدات ایدئولوژیک نهفته است که اسلام گرایان خود را به پای بندی به آن وتلاش در راه پیاده کردن آن موظف می دانند.ا
ز نظر اسلام گرایان، ضرورت وجود نظام حکومتی اسلامی وتداوم آن مهم ترین اصل محوری در نظام عقیدتی اسلامی بوده است و مبنای اساسی این اصل، اعتقاد به جدایی ناپذیری دین و دولت یا دیانت و سیاست در میان مسلمانان متعهد به تحقق جامعه اسلامی است. (آینده جنبش های اسلامی در خاورمیانه » فصلنامه خاورمیانه، شماره 2 و3، ص 70- 71)
وی یکی از علل مهم ظهور جنبش های سازمان یافته در قرن بیستم را انحلال نظام خلافت توسط لائیک های ترکیه می داند و معتقد است بحران خلافت بیشترین تاثیر را بر ظهور و رشد جنبش های اسلامی گذاشت; زیرا تا آن زمان به دلیل وجود خلافت عثمانی مسلمانان سنی چندان نیازی به تشکیل گروه های سیاسی طرفدار استقرار حکومت اسلامی احساس نمی کردند.( همان، ص 72)
فرایند سیاسی فعلی خاور میانه در اثر ایجاد ممانعت بر سر راه اسلام گرایان معتدل طرفدار اقدام جمعی در کشورهایی نظیر الجزایر، تونس، مصر از سال) 1993م (به بعد، اردن از) 1997م( وترکیه از) 1997م (به بن بست رسیده است و احتمال تشدید اقدامات جمعی خشونت گرایانه چندان غیرممکن نیست و اقدام جمعی مسالمت آمیز اسلام گرایانه را در آینده اجازه مشارکت سیاسی به اسلام گرایان و بهبود اوضاع اقتصادی ویافتن راه حل عادلانه برای مساله فلسطین تعیین می کند .
ب) عوامل رشد اسلام گرایی ترکیه از دیدگاه های مختلف :
درباره رشد اسلام گرایی در ترکیه و علل آن مباحث عمده ای مطرح شده است که ما به صورت فهرست وار علل رشد را از دیدگاهای مختلف مطرح می کنیم . «علی بولاچ » معتقد است اسلام گرایی روشی از مدرنیزه سازی جامعه است و در عصر جهانی سازی که دولت ملی بر اثر فشارهای خارجی تضعیف می شود،تحولات اجتماعی ترکیه نسلی را به وجود آورده که تکثرگرا و طرف دار حقوق شهروندان است و از حقوق اساسی و حقوق بشر دفاع می کند و هدف آن ها نه به دست گرفتن دولت، بلکه به دنبال نشان دادن خود به عنوان نیرویی در راستای مدنیزاسیون است.
«نیلوفر گوله » اسلام سیاسی را با جنبش فمینیسم مشابه می داند و دربیان دلایل خودمی گوید: فمنیسیم و اسلام سیاسی به موضوعاتی می پردازد که صرفا سیاسی نیستند. وی اسلام سیاسی راموج دوم مدرنیزاسیون می داند که؛ موج اول آن براساس الگوی آتاتورک قرار گرفت که تاثیرش به شهرهامحدودشده بود.(هرمان«ترکیه میان سکولاریسم اسلام گرایی»،ترجمان سیاسی،ص40)
«وندی کریستیانسن لویت»،پژوهشگرمسائل ترکیه درروزنامه میدل ایست اینترنشنال) درعلل رشد اسلام گرایی در ترکیه در دو دهه اخیر، عامل اقتصادی را مهم می داند که این رشد نتیجه اختلاف عمیق اقتصادی بودو رعایای شبه جزیره آناتولی(اصطلاحی که طبقات ممتاز استانبول برای ساکنان منطقه آسیایی ترکیه به کار می برند.)را از ترک های سفید استانبول جدا می ساخت .
به عنوان مؤید این دیدگاه می توان به اهداف توسعه طلبانه ترکیه در ملت های آسیای میانه و قفقاز پس از فروپاشی شوروی اشاره کرد که لائیک های ترکیه برای نزدیک تر شدن به ملت های آسیای میانه و قفقاز اقدام به استفاده از تمام ابزارهای زبانی، نژادی و مذهبی کردند .
«صبری سیاری » نیز در نظریه خود اگرچه عامل اقتصادی راعلت اصلی نمی داند ولی معتقد است آینده نیروهای اسلامی توسط جریانات اقتصادی رقم زده خواهد شد. وی لیبراله شدن اقتصاد در دهه 1980م را عامل تقویت حرکت اسلامی می داند . دیدگاه دیگری در باره علل رشد اسلام گرایی در ترکیه مطرح شده است وآن تلفیق عوامل اقتصادی و سیاسی است و تقریبا این نظر بیشتر کسانی است که درباره علل رشد اسلام گرایی در ترکیه بحث کرده اند.البته میزان اهمیت هر یک در دیدگاه های گوناگون مختلف است.
صبری سیاری علت اصلی رشد اسلام گرایی را افزایش دموکراسی درجامعه می داند ودر بررسی علل دیگر، عوامل اقتصادی و تاثیرات انقلاب اسلامی را حایز اهمیت می داندوآینده نیروهای اسلامی در ترکیه توسط جریانات اقتصادی رقم زده خواهد شد «رسول افضلی » مترجم و پژوهشگر مسایل ترکیه چهار علت مهم را برای تقویت اسلام گرایی ترکیه ذکر می کند:
1- خیزش اسلامی در منطقه مقارن پیروزی انقلاب اسلامی و رشد حرکت های دینی در خاور میانه
2- کثرت گرایی و تعمیق دموکراسی یعنی گذار از صورت استبداد تک حزبی به دموکراسی چند حزبی ( رسولی افضلی، جدال اسلام گرایی ولائیسم در ترکیه، روزنامه بیان، 14/1/1379)
3 -اقتصاد مبتنی بر بازار و آزادسازی اقتصادی
4-تاثیر گسترش شهرنشینی بر ظهور گروه ها و نهادهای اسلامی.
روستاییان با عزیمت به شهرها آداب و رسوم سنت های مذهبی خودشان را که کمتر دست خورده بود با خود به آن جا بردند . اسلام که دین آن ها بود و دارای گرایش های تند مذهبی بود تاثیر بسیار زیادی بر روند اسلام گرایی در شهرها داشت.( همان )
درباره موفقیت های اسلام گرایان در انتخابات شهرداری ها نیز «پل هنز» متخصص امور ترکیه، موفقیت حزب رفاه را در ترکیبی از دو عامل می داند؛ یکی: ناامیدی رای دهندگان از احزاب دیگر و دیگری: پذیرش گسترده اقدامات مؤثر رهبران حزب رفاه درسطح شهری وهم چنین شهرت واعتبار آن ها در درست کاری.
بنابراین می توان گفت؛ اسلام گرایی در ترکیه اگر چه در تاریخ ترکیه به عنوان کشوری اسلامی ریشه دارد. حاکمیت گفتمان کمالیسم در ترکیه قرن بیستم سبب شد اسلام گرایی در ترکیه معاصر، به مفهوم و گفتمانی جریان ساز شود که از هویتی جداگانه برخوردار شده است؛ از این رو رصد جریان اسلام گرایی ترکیه، رصد گفتمانی است؛ بدین معنا که همانند همه گفتمان ها باید مراحل گوناگون از تولد تا تبدیل شدن به یک گفتمان غالب بررسی شود.
این مراحل عبارت اند از:
تولد و پیدایش، تبدیل شدن به خرده گفتمان، قرار گرفتن در جایگاه رقیب برای گفتمان مسلط و در نهایت مرحله غلبه گفتمانی و استیلا. جریانهای اسلام گرای ترکیه نیز چنین مراحلی را پیموده اند؛ از این رو برای جریان اسلام گرایی در ترکیه می توان دوره های گوناگون اسلام گرایی را رصد کرد که هر دوره ویژگیهای خاص خود را دارد.
دوره نخست ۱۹۲۳-۱۹۵۰ میلادی
دوره فعالیت سری اسلامگرایان که می توان به آن دوره برزخ میان غرب گرایی و اسلام گرایی دانست. در این دوران که با آغاز حکومت آتاتورک (۱۹۲۳-۱۹۳۸) و حکومت جمهوری خواهان (تا ۱۹۵۰م) مصادف است، محدودیت های شدیدی برای اسلام گرایان به اجرا در آمد که از همین رو به دوره «اسلام زدایی» معروف شد. در این دوره، نخستین گام های بازگشت به اسلام گرایی برداشته شد زیرا غرب گرایی نتوانست بسیاری از آمال و آرزوهای اعلام شده ، محقق نماید و ترکیه را وارد تمدن غرب کند.
این دوره، دوره فعالیت سری اسلام گرایان در اوج دوره لایسیته و اسلام زدایی است که فعالیت اسلام گرایان حالت زیرزمینی به خود گرفت و در قالب طریقتها به صورتی کاملا پنهان و بدون ظهور و بروز خارجی استمرار یافت. در این دوره، اندیشه ورزی و چگونگی تنظیم رابطه اسلام و مدرنیته توسط علمایی همچون بدیع الزمان سعید نورسی صورت گرفت.
دوره دوم از (۱۹۵۰- ۱۹۷۰م)
دورۂ احیا و آغاز فرایند بازگشت اسلام گرایی به عرصه های اجتماعی است که با پذیرش دموکراسی چند حزبی و روی کار آمدن حزب دموکرات و دوحزبی شدن عرصه سیاسی ترکیه و نخست وزیری عدنان مندرس (۱۹۵۰- ۱۹۶۰م) آغاز شد. برنامه اصلی مندرس گسترش فرایند دموکراتیزاسیون و ایجاد فضایی باز برای گروه های دینی بود که در نتیجه آن دستیابی به آزادی های حداقلی همچون فعالیت مدارس دینی برای اسلام گرایان آسان شد.
در این دوره، عوامل بسیاری در احیای اسلام گرایی دخیل بوده اند؛ از یک سو با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب و پیوستن ترکیه به غرب، ترکیه ناچار شد برخی سیاست های افراطی خود را تعدیل کندو برای نشان دادن همراهی با غرب، برخی از اصول لیبرالیسم همچون تعدد احزاب و دموکراسی را در نظام سیاسی خود اجرا کند که این امر موجب افزایش تحرک اسلام گرایان در فضای باز پدید آمده شد وبه منظور مبارزه با اندیشه های مارکسیستی، به اسلام گرایان فضای تحرک بیشتری داده شد. در مجموع تمامی این عوامل سبب بازگشت اسلام گرایی به فضای سیاسی اجتماعی در این دوره شد.
دوره سوم (۱۹۷۰-۱۹۹۰م)
در موج اول اسلام گرایی، اسلام گرایان سیاسی فعالیت چشمگیری را از خود نشان دادند و با تشکیل احزاب و مطبوعات و… به طور رسمی وارد فضای اجتماعی ،سیاسی ترکیه شدند. این دوره را می توان دوره تثبیت و نهادینگی جریان اسلام گرایی در کنار جریان غرب گرا نام نهاد.
دوره چهارم (۱۹۹۰م تاکنون):
در موج دوم اسلام گرایی شاهد روی کار آمدن قرائتی نو از اسلام با عنوان «اسلام اجتماعی» هستیم که امروزه بر فضای اسلام گرایی ترکیه حاکم است.” این جریان با ایجاد تشکلهای فراوانی در زمینه های گوناگون آموزشی، رسانه ای، اقتصادی و… فعالیتهای چشمگیری را در دست اجرا دارد.این دوره را می توان دوره بلوغ و تکامل جریان اسلام گرایی اجتماعی – غیر سیاسی – دانست که در بعد دینی و آموزشی با گسترش جنبش فتح اللہ گولن در داخل و خارج ترکیه و در بعد سیاسی با حاکمیت حزب عدالت و توسعه همراه شده است.
در مجموع می توان گفت اگرچه متغیرهای پرشماری در احیای اسلام گرایی در ترکیه سهیم بوده اند، مهم ترین متغیری که بیشترین نقش را در این فرایند ایفا کرد، «هویت تمدنی» ترکها بود که در دین ریشه داشت. رشد هویت اسلامی در قالب اسلام مدرن در ترکیه آن چنان چشمگیر است که امروزه بحث از مدرنیته ترکی بدون ارجاع به اسلام امکان پذیر نیست و این دو در سازواری با هم برای پیشرفت ترکیه تعامل می کنند.
یعنی این واقعیتی انکارناپذیر است که تلاش دولت برای ایجاد هویت ملی سکولار از بالا به پایین، از طریق سازوکارهای قانونی و سیاسی همواره با چالش هایی از سوی اسلام و نقش فرهنگی آن در ساخت روابط اجتماعی و هویت اجتماعی مردم ترکیه روبرو بوده است.
در حقیقت آتاتورک به این امر توجه نداشت که نمی توان یک ملت را از چارچوب فرهنگی آن جدا کرد. در ترکیه این چارچوب ماهیتی اسلامی دارد؛ به بیان دیگر هویت تمدنی ترکها بر اساس مؤلفه هایی شکل گرفته و از منابعی تغذیه شده که تغییر آن با بهره گیری از ابزارهایی سخت همچون اجبار دولتی یا «انقلاب از بالا» ناممکن به نظر می رسد.
نکته پایانی
آنکه اسلام در ترکیه گرایش بسیار زیادی به تصوف دارد؛ از این رو در این چارچوب است که؛ قرائت سعید نورسی، فتح الله گولن، نجم الدین اربکان و حتی نقشبندیها و قادریها نقشی بسیار اساسی در تحولات اسلامی ترکیه ایفا کرده است.وجود همین قرائت های گوناگون از اسلام سبب شده اسلام در ترکیه، شکلی کثرت گرایانه به خود بگیرد؛ در نتیجه نمی توان در ترکیه جریان اندیشه ای یا رهبر و متفکری که اندیشه هایش بر کل جامعه سیطره یافته و تحول چشمگیری را ایجاد کرده باشد، مشاهده کرد.
ترکیه بر خلاف ایران یا مالزی، اندیشور و رهبر فکری به معنای واقعی کلمه ندارد که مدیریت کل جامعه اسلامی را بر عهده داشته باشد. با وجود این در ترکیه امروز، هرگاه به اسلام و اسلام گرایی اشاره می شود، نام چند نفر به میان می آید؛ از جمله: سعید نورسی، نجم الدین اربکان و فتح الله گولن که رشد جریان اسلامی و دستیابی به قدرت سیاسی و اجتماعی مرهون زحمات آنهاست و آن را مدیریت کرده اند.
.
مشکلات ساختاری جریان اسلام گرا
از جمله عوامل کاتالیزور در این زمینه می توان به مشکلات ساختاری اسلامگرایان اشاره کرد. فقدان وحدت لازم بین اسلامگرایان، فقدان استراتژی های لازم، فقدان علمای تأثیرگذار از جمله این مشکلات؛عوامل خارجی زیر است:
واقع گرایی نظام لائیک در عرصه بین الملل
سردمداران ترکیه پس از آتاتورک، با توجه به منافع این کشور، به نوعی واقع گرایی در ارتباط با کشورهای اسلامی روی آوردند؛ یعنی در داخل این کشور با طبیعی ترین مظاهر اسلامی مبارزه می شود، اما ترکیه در عرصه بین الملل چهرهای دیگر دارد؛ از جمله به صورت فعال در کنفرانس های اسلامی و دیگر نشست های اسلامی شرکت می کند و حتی ادعای ریاست آنها را دارد. درخواست ترکیه برای انتخاب دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی از این کشور و تشکیل شورای اسلامی اوراسیا از جمله ی این برنامه هاست.
حمایت غرب از لائیسم ترکیه
حمایت بی دریغ آمریکا، اسرائیل و اروپا از نظام لائیک از جمله عواملی است که باعث توجیه گری آنان از اقدامات ضد دینی شده است؛ لذا با گسترش حمایت های غرب، اقدامات دین ستیزی نیز شدت میگیرد.
نسبت دین و دموکراسی در ترکیه
بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی و تأسیس جمهوری ترکیه به دست مصطفی کمال، این جمهوری خود را لائیک نامید؛ به عبارتی به مدل فرانسه تأسی کرد. بدین ترتیب احکام و قوانینی بر خلاف قوانین اسلامی وضع گردید. اما ترکیه ویژگیهایی دارد که در مدل فرانسه دیده نمی شود. از جمله این تفاوت ها، وجود سازمان امور دیانت در ترکیه است. این سازمان که از بودجه های دولتی تغذیه میشود، وظیفه سازماندهی امور مذهبی و دینی را بر عهده دارد.
1- سکولاریسم تحمیلی
دولت سکولار ترکیه با بهره گیری از قدرت و ثروت، سکولاریسم را از بالا به تمامی سطوح و شئون زندگی مردم تزریق کرده بود؛ به آن امید که این جامعه با میراث کهن و سنتهای دینی خود وداع کند و خود را برای ورود به جهان دیگران و انضمام به اتحادیه اروپا آماده کند.سکولاریسم شکل یافته در ترکیه نه از خاستگاه اجتماعی و پایین بلکه از سوی قدرت حاکم و بالا تحمیل شد؛ لذا نمی توان مدعی شد که سکولاریسم موجود در ترکیه مثل سکولاریسم غربی است بلکه ماهیت این دو متفاوت است. بنابراین مدل ترکیه بین سکولاریسم و لائیسیته قرار میگیرد که خصوصیات منحصر به فرد خود را دارد.
2- پیروزی احزاب اسلامی
حزب رفاه
حزب رفاه به عنوان یک حزب اسلامگرا، از سال 1993 موضعگیریهایش را در ابعاد گوناگون و به صورت یک حزب سیاسی تمام عیار آشکار ساخت؛ از جمله در قبال مسئله کردها، نظم اقتصادی عادلانه و نظام حقوقی. جامعه ترکیه در انتخابات دسامبر 1995 با انتخاب 158 نفر از نامزدهای حزب رفاه، این حزب را تبدیل به حزب اول سیاسی کشور کرد.
حزب فضیلت
پس از انحلال حزب رفاه، اعضای این حزب در حزب تازه تأسیس حزب فضیلت گرد هم آمدند. این حزب که آغازی امیدوارانه بود، در انخابات پارلمانی سال 1999 در مقام سوم جای گرفت.
حزب عدالت و توسعه
پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات سال 2002 و تداوم آن در انتخاباتهای دیگر، زلزله سیاسی بزرگی در جامعه ترکیه بوجود آورد که خبر از تغییرات بزرگی در جامعه ترکیه میداد. از جمله مواردی که میتوان از چنین پیروزی هایی برداشت کرد، عبارتند از: گرایش های اسلامی مردم، اختلاف بین احزاب لائیک و بی اعتمادی مردم به این احزاب.

جمع بندی و نتیجه گیری
امروزه مدلی را در صحنه سیاسی ترکیه شاهدیم که توانسته است در عین نزدیک کردن حوزه اسلام و دموکراسی به همدیگر، جایگاه خود را در میان اقشار مختلف جامعه ارتقا دهد. به نظر دیدبان جامعه ای که در چندین دهه زیر فشار لائیسم و کمالیسم رنگ دینی خود را باخته بود، با پیروزی احزاب اسلامگرا و کارآمدی بالای این احزاب در عرصه های مختلف و به ویژه در شاخص های اقتصادی و زدودن فساد مالی و اداری از جامعه، روح خاموش شده اسلامی در آن روشن شد و قابلیت های دین و شخصیت های دینی در عرصه اجتماع نمایان گردید.
بنابراین دین و دموکراسی در یک آمیختگی کارآمد، رابطه خود را حفظ کرده است و بی تردید شکوفایی اقتصادی و اجتماعی ترکیه مرهون این آمیختگی است.با توجه به مواضع رهبران اسلامگراي تركيه در دهههاي(1970، 1980 و 1990 ميلادي)، ميتوان گفت كه تا سه دهه پيش از روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه، نگاه رهبري جريان اسلامگرايي به مسائل داخلي و خارجي يك نگاه ايدئولوژيك محور بود، اما ساختار حاكم بر تركيه و قيود قانوني كه براي فعاليت احزاب اسلامگرا در اين كشور وجود داشت، در نهايت رهبران اسلامگرا را در يك دهه اخير بر آن داشت تا با استفاده از اين تجربه به منظور تضمين بقاي خود در عرصه سياسي اين كشور، به گفتمان جديدي روي آورند.
عواملي چون سركوب شديد اين جريان توسط حاميان نظام سكولار در كودتاي (فوريه 1997)، ظهور نسلي نوظهور با نگرش ليبرالي و معتقد به اقتصاد بازار، شكلگيري طيف روشنفكران جديد مسلمان و شروط اتحاديه اروپا در چارچوب موازين كپنهاك براي پيوستن اين كشور به اين اتحاديه، موجب شد تا جريان اسلامگرايي به تدريج به عملگرايي روي آورد.
در واقع بايد گفت: به دنبال اين تحولات، رهبران حزب عدالت و توسعه، گفتمان اسلامگرايي در سه دهه اخير را كه مبتني بر ايدئولوژي و آرمانگرايي بود با گفتمان جديدي جايگزين كردند كه؛ با قرار دادن واقعگرايي و عملگرايي به جاي ايدهگرايي و شعارزدگي، منافع ملي تركيه را بر رويكرد ايدئولوژيك ترجيح ميداد.
بدين ترتيب بايد گفت از نظر رهبران اسلامگراي حزب عدالت و توسعه منبع اصلي مشروعيت اين حزب نه ايدئولوژي، بلكه رفع نياز مردم و تامين عدالت براي همه است. چنين رويكردي اردوغان را به عنوان عملگراترين رهبر در تاريخ تركيه، با كمترين پايبندي به ايدئولوژي معرفي كرده است.
منابع
-قرآن کریم.
-نهج البلاغه، تدوین، سیدرضی، انتشارات دارالهجرة، قم.
– احمدی، حمید، «آینده جنبش های اسلامی در خاور میانه » ، طرح یک چارچوب نظری، فصلنامه خاورمیانه، شماره 2 و3.
-المحامی، احمدحسین یعقوب، النظام السیاسی فی الاسلام، لندن، مؤسسه الفجر، 1412 ق.
اشپیگل، «مدارس دینی ترکیه پلکانی مطمئن به سوی اسلام » ، ترجمه مجله صفحه اول، شماره 43، 1375 .
-آشوری، داریوش، تعریف ها و مفهوم فرهنگ، تهران، نشر آگه، چاپ دوم، 1381.
-ابن هشام، عبدالملک، سیرة النبی، تصحیح عبدالحمید محی الدین، بیروت، المکتبة التجاریة الکبری، بی تا.
-انقلاب فرهنگی در ترکیه، 1950- 1920، فصلنامه مطالعات خاور میانه، سال هفتم شماره 3، پاییز 1379.
-اورعی، غلامرضا، بررسی ساختار نظام اجتماعی در اسلام، تهران، صدا و سیما، 1382.
-آینده جنبش های اسلامی در خاورمیانه » فصلنامه خاورمیانه، شماره 2 و3.
-بنیادگرایی اسلامی محصول رویارویی تمدن ها» ترجمه ق . طولانی، ترجمان سیاسی، شماره 18.
-.برن، آگ و نیم کف، زمینه جامعه شناسی، مترجم ا. ح. آریان پور، تهران، شرکت سهامی افست، بی تا.
– بی حجاب باشید» ، اکونومیست، 15 مه 1999 م، ترجمه م . ورز، ترجمان سیاسی، شماره 25.
– پاییز توفانی در ترکیه » ، ترجمه م . باهر، ترجمان سیاسی، شماره 42.
-جریانات اسلامی در ترکیه، ترجمه حامد صادقی، تهران، انتشارات حوزه هنری، 1376.
-چلبی، مسعود، جامعه شناسی نظم، تهران، نشر نی، 1386.
-حسینی، مصطفی، فرهنگ معارف و معاریف، قم، دانش، 1376..
-حکیم، محمد باقر، الاصول العامه للفقه المقارن، قم، المجمع الجهانی اهل بیتD، 1382.
-خسروپناه، عبدالحسین، گستره دین، تهران، نشر معارف، 1382 .
-خمینی، روح الله، صحیفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1370.
-دیلین، تیم، نظریه های کلاسیک جامعه شناسی، ترجمه بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی، تهران، نشر نی، 1387.
-رایز هرمان، ترکیه میان سکولاریسم و اسلام گرایی، ترجمه ع . فتاح زاده، ترجمان سیاسی، 1379،شماره 48.
– ر . ک: محمد جواد لاریجانی، درسهای سیاست خارجی، تهران، نشر مشکوة، 1377.
ر . ک: الیویه روآ، تجربه اسلام سیاسی، ترجمه محسن مدیر شانه چی وحسین مطیعی امین، تهران، مرکز نشر فرهنگ اسلامی، الهدی، 1378
– رجایی، فرهنگ، «جنبش های اسلامی » (کنفرانس علمی)، قم، مؤسسسه عالی باقرالعلوم، ر . ک: فصلنامه علوم سیاسی، شماره 10.
-رسولی افضلی، جدال اسلام گرایی ولائیسم در ترکیه، روزنامه بیان، 14/1/1379 .
– ژیل کیپل (مصاحبه کننده لوئیس لیما) ترجمه ک . فخر طاولی، ترجمان سیاسی، شماره 31. .
-صدوق، محمد بن علی بن بابویه، التوحید، قم، جامعه مدرسین، 1398ق.
-صدیق سروستانی، رحمت الله، آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات)، تهران، سمت، 1389ش.
-طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی،1374ش.
– عبدالمنعم، حسن، «هل ینحج المسلمون، فی اقامة السوق المشترکة » ، العالم، 574، 21 یونیة 1997 .
-فکوهی، تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی، تهران، نشر نی، 1376.
– قاسمی، محمدعلی «اسلام ومدرنیته در ترکیه » ، روزنامه رسالت، 29/3/1378 .
-کریستف ایاد، مصاحبه با؛ باژیل کیپل، طارق رمضان ومحمد توزی، درباره نقد اسلام گرایی، ترجمه و ک . فخرطاولی، ترجمان سیاسی، شماره 37.
– کی نحسن قراءة الاسلام السیاسی » (بازخوانی پرونده اسلام سیاسی)، ترجمه ا . زارع زاده، ترجمان سیاسی، شماره 405.
-لوپز، خوزه و جان اسکات، ساخت اجتماعی، ترجمه حسین قاضیان، تهران، نشر نی، 1385.
-میشل لودرز، «وداع با اسلام گرایی » ، ترجمه ق . طولانی، ترجمان سیاسی، شماره 232.
-مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی پژهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول، 1376.
-مطهری، مرتضی، اسلام و مقضیات زمان و مجموعه آثار تهران، انتشارات صدرا، بی تا.
– مطهری، مرتضی، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، قم، صدرا، 1377 .
-مجله نقطه، 31 مرداد 1372 ش، چاپ ترکیه به نقل از منابع مرکز اطلاع رسانی سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی، منبع 1033، 13/10/1372 .
– نامور حقیقی، علی رضا، پژوهشی پیرامون روند تحولات اسلام گرایی ترکیه، تهران، مرکز مطالعات وتحقیقات فرهنگی بین المللی، 1372 ش، ص 2 .
-وندی کریستینانسن لویت، «اسلام گرایی در ترکیه » ، ترجمه غ . رضایی نصیر، ترجمان سیاسی، شماره 161، ومسائل ترکیه در روزنامه میدل ایست اینترنشنال.
-هرمان «ترکیه میان سکولاریسم اسلام گرایی » ، ترجمان سیاسی.