
دکتر حامد روشن چشم
کارشناس مسائل سیاسی
27اسفند 1400
حامد روشن چشم : آغاز جنگ اوکراین با هجوم ارتش روسیه به این کشور نشان دهنده شروع فصل جدیدی در نظم و مناسبات بین المللی است. روسیه با تبدیل رزمایش نظامی به یک جنگ واقعی این موضوع را بیان کرد که بایستی جهان را به سمت یک ساختار جدیدی سوق داد. پیش از این، غرب در قالب ناتو به دنبال شکل دادن به یک ساخت سیاسی و بین المللی تک ساحتی بود. روندی که با عضویت اوکراین به این اتحاد امنیتی می توانست زمینه ساز سقوط کشورهای تحت نفوذ روسیه به سمت غرب گردد.
بلاروس، قزاقستان، گرجستان از جمله کشورهای هستند که طی یک سال اخیر با جنبش های اجتماعی ضد روسی مواجه بوده و مردم این کشورها در تلاش هستند تا بتوانند به دنیایی غرب و روند توسعه آنان بپیوندد. در این بین روسیه در تلاش بود تا ضمن مهار این حجم از نارضایتی ها در کشورهای اقماری خود، بتواند شرایط جدیدی را برای بازتولید قدرت و نفوذ خود در منطقه ایجاد کند. رویکردی که هر چند از لحاظ تکنیکی درست به نظر می رسید و روس ها به آن به عنوان یک هژمون طلبی جهانی نگاه می کردند، اما در دام یک جنگ فرسایشی و سخت افتادند.
پیش از این غربی ها توانسته بودند تا با سنجش دقیق روند تحرکات در اوکراین علاوه بر فریب اطلاعاتی روس ها باعث ارزیابی و برآوردهای استراتژيک اشتباه در بالاترین سطوح تصمیم گیری روسیه گردند. اشتباهی که باعث شد تا این کشور نه تنها در یک جنگ تمام عیار سرزمینی با همسایه خود وارد شوند، بلکه هزینه های تحریمی سنگینی را نیز متقبل گردد.
هزینه های سنگین اقدام نظامی در کنار تلفات نیروهای مسلح و تحریم های اعمال شده باعث گردده تا در حال حاضر روسیه در وضعیت نامناسب اقتصادی و توام با افول شاخص های رشد اقتصادی و افزایش افسارگسیخته تورم روبرو گردد. بدون تردید، این رخداد در آینده آسیب های جبران ناپذیری را متوجه نظم سیاسی روسیه کرده و با توجه به وسعت سرزمینی و جمعیتی روسیه می تواند جنبش های انقلابی شدیدی را در پهنای این کشور به بار آورد. از طرف دیگر، اوکراین در تلاش است تا از این فرصت استفاده کرده و ضمن پیوستن به اتحادیه اروپا بتواند هزینه های بازسازی پس از جنگ را از منابع مسدود شده روسی و همچنین کمک های غربی تامین کند.
این در حالی امکان دارد که روند جنگ به سمت دوقطبی جهانی حرکت نکند. به عبارتی دیگر، روسیه در تلاش است تا با تبدیل کردن اوکراین به دو بخش شرقی و غربی، ساختار جدیدی مانند جنگ سرد را بازتولید کند. در این بین، شکل گیری بلوک بندی قدرت های که شامل بلوک غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا و بلوک شرق به اتحاد کشورهای مانند روسیه، چین، ایران، سوریه و پاکستان بستگی دارد.
به نظر می رسد، روس ها در تلاش هستند تا با وارد کردن موضوعات مختلف منطقه ای و بین المللی به معادلات جنگ اوکراین مانند موضوع هسته ای ایران، جدایی طلبی تایوان، تنش های بین پاکستان و هند بتوانند این دوقطبی را در ساختار جهانی ایجاد کنند.
در این صورت روسیه خواهد توانست، ضمن بازگشت به موقعیت بین المللی خود به عنوان یک ابر قدرت زمینه ساز شکل دادن به یک اتحاد دیگری در کشورهای تحت نفوذ خود گردد. با تمام این وجود، عمده عوامل بستگی به تصمیم گیری کشورهای مهمی مانند چین، ایران، پاکستان، ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا دارد. چرا که غربی ها هیچ علاقه ای به باز تولید ساختار جنگ سردی را در جهان ندارند و به دنبال انزوای شدید روسیه و تبدیل کردن آن به یک قدرت صرفا منطقه ای از طریق ناتوان سازی اقتصادی و فروپاشی درونی هستند.
در نتیجه می توان بیان داشت که جنگ اوکراین و روسیه یک دوراهی بسیار مهمی را در برابر تاریخ بشریت قرار داده است و در هر صورت یک ساخت جدید جهانی چه در غالب تک ساختی غربی یا دوقطبی شرق و غرب را مفصل بندی خواهد کرد که نوع چرخش این سناریوها بستگی به شرایط جنگ در اوکراین و نقش کشورهای پیرامون دارد.
3 thoughts on “جنگ اوکراین بستر مفصل بندی نظم جهانی نوین”