
دکتر حامد روشن چشم
کارشناس مسائل سیاسی
15 اردیبهشت 1401
اعمال تحریم های جدید اتحادیه اروپا در حوزه های گازی علیه روسیه نشان دهنده برگ جدیدی از منازعات در دریای سیاه است. اعلام کاهش وارد گاز اتحادیه اروپا از روسیه و قطع کامل واردات آن تا 6 ماه آینده و همینطور کاهش واردات محصولات نفتی از روسیه، سطح جدیدی از بکارگیری سلاح تحریم از سوی غرب بشمار میرود. با تمام این وجود، اکنون این سوالات مطرح هستند که با کاهش واردات انرژی به عنوان یکی از اصلی ترین ابزارهای روسیه در برابر غرب، اتحادیه اروپا چه جایگزینی برای تامین انرژی کشورهای عضو خواهد داشت؟
سوال بعدی اینکه نقش ترکیه در این بین به چه صورتی است و آیا ترکیه به عنوان بستر اصلی و کانون تامین انرژی اروپا خواهد بود؟
در نهایت اینکه روسیه چه سیاست های مقابله ای در برابر این تصمیم اتحادیه اروپا اتخاذ کرده و رفتار آن با ترکیه به عنوان جبهه دشمن چگونه خواهد بود؟پاسخ به این سوالات نیازمند بررسی مجموعه ای از حوادث طی یک ماه گذشته است که در ادامه به آنان می پردازیم.
جنگ اوکراین و موضوع انرژی
یکی از اصلی ترین مسائل از زمان آغاز جنگ روسیه با اوکراین ناظر بر بحث انرژی و وابستگی غرب به جریان سوخت از روسیه بوده است. به گونه ای که موضوع جریان و انتقال انرژی از روسیه به غرب به عنوان یکی از ابزارهای مهم روسیه در آغاز جنگ و در عین حال کنترل رفتار کشورهای عضو ناتو بود.
تهدید به اعمال محدودیت های فزاینده، تبدیل پرداخت هزینه انرژی از یورو و دلار به روبل در نهایت قطع گاز دو کشور لهستان و بلغارستان به عنوان عدم رعایت قانون پرداختی جدید پیشامدهای بودند که در خلال جنگ اوکراین، روسیه از آنها به عنوان یک ابزار مهم جهت به عقب راندن غرب در معادله جنگ استفاده کرد.
افزایش افسارگسیخته قیمت انرژی در جهان کاهش عرضه آن به دلایل مختلف از سوی روسیه و بهم خوردن نظم اقتصادی جهان به خصوص کشورهای حاشیه دریای سیاه از جمله پیامدهای اجتناب ناپذیر این جنگ بوده است. پس از کاهش اثرات پاندمی کووید-19 در جهان بدترین حادثه ای که می شد اتفاق بیافتد، آغاز جنگ روسیه با اوکراین بود. رخدادی که بار دیگر جهان و به خصوص غرب را در یک شرایط بسیار سخت قرار داد.
با گذشت بیش از 2 ماه از آغاز جنگ و فراز نشیب های میدانی اکنون گستره این نزاع ابعاد بسیار وسیع و پیچیدهای به خود گرفته است. تصمیم اتحادیه اروپا برای کاهش وابستگی این اتحادیه اقتصادی و سیاسی به گاز روسیه یک اقدام بسیار مهم و در عین حال بسیار خطرناک ارزیابی می شود.
اگرچه، این رویکرد و در صورت موفقیت در انجام آن روسیه را در وضعیت بسیار سرنوشت ساز و ضعیفی قرار میدهد، اما بدون شک اقدام متقابل مسکو تعیین کننده روند این تصمیم و چگونگی نتیجه گیری آن خواهد بود. بدون تردید روسیه برای حفظ موقعیت خود در نظام بین الملل و موجودیت سیاسی اش بر اساس نگاه واقع گرایانه عمل کرده و برای پاسخ میتواند طیفی از اقدامات نظامی را در منطقه و اقصی نقاط جهان پیگیری کند.
گربه ناچار
شرایط اعمال شده برای روسیه مشابه وضعیت یک گربه ای خشمگینی است که اکنون در کنج دیوار گیر افتاده است.
روشن است که اگر زمانی یک گربه امکان فرار و نجات جان خود را از جنگال افرادی که برای گیرانداختن آن تعقیب اش می کنند، نداشته باشد و در کنج دیواری گیر بیافتد، به سرعت بازگشته و از قدرت جنگال های تیز خود برای نجات جان و هویت خود حتی به قیمت نابودی اش استفاده می کند.
تحریم گازی و قطع واردات انرژی از روسیه برای اعمال فشار به این کشور به معنای حذف روسیه از معادلات بین المللی بوده و بدون تردید به مفهوم پایان روسیه قدرتمند است. لذا، این رویکرد غرب به این معنا است که روسیه دیگر چاره ای جز جنگ و تداوم آن برای نجات خود ندارد.
ابتدایی ترین، اقدامی که در این خصوص برای روسیه متصور است، شناسایی و هدف قرار دادن منابع جایگزین انرژی برای اتحادیه اروپا و غرب است. کاملا شفاف است که موضوع صادرات گاز به غرب برای روسیه جزئی از اصول امنیت ملی آن است و هرگونه اخلال در این روند انتقال گاز و گرفتن این ابزار مهم راهبردی باعث عکس العمل و اقدام غیر متعارف این روسیه می شود.
بر این اساس، هدف قرار دادن ظرفیت های جایگزین غرب در منطقه و جهان همچنین اقدامات متقابل برای افزایش فشار بیش از پیش به اتحادیه اروپا ابتدایی ترین اقدام روسیه در برابر این سیاست می تواند باشد. برای این منظور می توان مجموعه ای از سناریوهای متحمل را از استراتژی مذاکره تا جنگ هسته ای را می توان در نظر گرفت که در ادامه به آنها اشاره می شود.
افزایش اقدامات نظامی در اوکراین
ابتدایی ترین رفتار روسیه در برابر این اقدام افزایش سطح حملات نظامی و اقدامات جنگی در اوکراین به منظور کسب موقعیت برتر نظامی در میدان است. لذا، پیش بینی می شود که با اعلام این خبر از سوی اتحادیه اروپا، روسیه تحرکات نظامی خود را در اوکراین افزایش داده و شروع به تسری جنگ به تمام نقاط اوکراین نماید. اشغال سرزمینی، جدا کردن بخش های بسیار مهمی از اوکراین به خصوص حاشیه دریایی سیاه از جمله مهمترین اهداف روسیه در ادامه جنگ خواهد بود.

قطع دسترسی غرب به آب های دریایی سیاه به منظور کنترل جریان انرژی و غذا در این منطقه برای روسیه بسیار حیاتی است. در این صورت، روسیه و ترکیه در برابر یکدیگر قرار خواهند گرفت و این رویارویی می تواند به برخورد جدی بین روسیه و ترکیه بیانجامد.
روشن است که پیروزی در سطح میدان و نظامی می تواند نقش کاهش واردات گاز از روسیه را بسیار کاهش داده و حتی غرب را در برابر امکان تصرف سرزمینی بیشتری در شرق اروپا قرار دهد. یکی از مهمترین سناریوهای غرب در این معادله توجه ویژه به نقش ترکیه به عنوان بستر اصلی جهت تامین منابع انرژی و حتی مذاکره با روسیه است. ظرفیتی که به نظر می رسد ترکیه به دلیل برخوردی از موقعیت ژئوپلیتیکی از آن برخوردار بوده اما می تواند به عنوان یک نکته آسیب بسیار جدی نیز برای آن محسوب شود.
حضور قوای روس در جنوب دریای سیاه و شرق مدیترانه
روسیه سعی خواهد کرد به منظور جلوگیری از امکان ارتباط و انتقال انرژی از شرق به سمت غرب حضور خود را در جنوب دریای سیاه و شرق مدیترانه تقویت کند و با ارسال ناوگان نظامی خود مانع از هرگونه انتقال انرژی و غذا از شرق به غرب گردد.
جلوگیری از انتقال انرژی خاورمیانه و قفقاز به سمت غرب می تواند باعث افزایش هزینه ها و قرار دادن اروپا در شرایط بسیار شکننده باشد. در صورت وقوع این سناریو، توازن قوا در دریای سیاه و مدیترانه بهم خورده و نیروهای مسلح ترکیه و روسیه در برابر یکدیگر صف آرایی خواهند کرد.
آرایش نظامی که می تواند با کوچکترین اشتباه از سوی هر طرف به برخوردی تمام عیار تبدیل گردد.
افزایش مین گذاری در دریای سیاه و مدیترانه به منظور جلوگیری از هرگونه نقل و انتقال شناورها به سوی غرب می تواند امنیت سواحل و ظرفیت های بندری ترکیه را نیز تهدید کرده و این کشور بحران زده اقتصادی را در شرایط بسیار ناگواری اقتاصدی و سیاسی قرار دهد.
اخلال در طرح های توسعه انرژی در دریای سیاه و مدیترانه
روسیه با توجه به تجربه های تاریخی و محیطی به خوبی می داند که برای جلوگیری از امکان انتقال انرژی به اتحادیه اروپا بایستی هرگونه امکان استخراج گاز و نفت را در دریای سیاه متوقف کرده و خود بر آنان مسلط گردد. لذا، در سناریوی اقدام متقابل روسیه تسلط بر این ذخایر گازی و جلوگیری از بهره برداری آنان از سوی ترکیه هدفی بسیار مهم است.

چرا که در غیر اینصورت روسیه مورد تهدید واقع شده و ترکیه می تواند جایگزینی برای روسیه در منطقه باشد. بر این اساس، به نظر می رسد احتمال انجام اقدامات خرابکارانه در عمق دریای سیاه و حتی شرق مدیترانه بسیار بالا بوده و این خود یکی از زمینه های احتمال برخورد جدی بین ترکیه و روسیه است. به گونه ای که روسیه در دریای سیاه و سوریه در شرق دریای مدیترانه به عنوان مهمترین موانع ژئوپلیتیکی در برابر انتقال جریان انرژی به غرب مطرح هستند.
بهانه های کافی
با توجه به رخدادهای دو ماهه اخیر ظرفیت های تنش بین ترکیه و روسیه افزایش یافته است. اگرچه ترکیه با ابتکار طرح گفت و گو بین روسیه و اوکراین در استانبول خود را به عنوان یک کشور بی طرف و میانجی مطرح کرده است، با این حال برخی از ناظران خارجی به خصوص کشورهای شرقی این اقدام ترکیه را یک نوع فریب برای بهره برداری از منابع دوطرف ارزیابی می کنند.
به گونه ای که با برخی از اقدامات ترکیه طی دو ماه گذشته می توان این نتیجه گیری را به خوبی انجام داد. بستن تنگه های مهم بسفر و داردنل بر روی کشتی های نظامی، رای مثبت این کشور در سازمان ملل متحد برای اخراج روسیه از شورای حقوق بشر، فروش گسترده پهپادهای بایراکدار TB2 به ارتش اوکراین و حتی بر اساس گزارش های غیر رسمی هدایت این پهپادها بر علیه قوای نظامی روسیه توسط افسران ترکیه، بستن آسمان ترکیه بر روی پروازهای نظامی و غیر نظامی روسیه به سمت سوریه، محکوم کردن اقدامات نظامی روسیه در اوکراین، تقابل با سیاست های روسیه در موضوع بحران قره باغ و پیگیری سیاست های جایگزینی انتقال انرژی روسیه به غرب از جمله مواردی هستند که بهانه کافی در اختیار روسیه برای رویارویی با ترکیه قرار داده است.
مجموعه اقدامات محتمل روسیه علیه ترکیه
روسیه در برابر ترکیه از طیف وسیعی از اقدامات برخوردار است. به گونه ای که این کشور می تواند مشکلات بسیار جدی برای نظام حاکم بر ترکیه ایجاد کند.
آسیب پذیری ترکیه از گروه های جدایی طلب کرد و به طور مشخص از پ.ک.ک از جمله این موارد است.
حزب کمونیستی و کارگر کردها همواره به عنوان یک تهدید جدی برای ترکیه متصور است. در صورت حمایت این گروه ها از سوی روسیه به خصوص در مناطق شمال عراق و سوریه بدون تردید مشکلات غیر قابل جبرانی می تواند برای ترکیه به وجود آید. افزایش درگیری ارتش مستقر ترکیه در بخش های شمالی موصل و مناطق حلب سوریه توام با افزایش تلفات نظامی ترکیه در این مناطق، همین طور حمایت های از این گروه تروریستی می تواند افزایش توانمندی عملیاتی گروه های تروریستی در داخل خاک ترکیه را به همراه داشته باشد.
گسیل شدن سیل مهاجران غیر قانونی، عراقی، افغانی و سوری به ترکیه، کاهش صادرات گاز و گندم به ترکیه یا افزایش بهای آنان باعث افزایش فزاینده تورم در بخش حمل و نقل و همین طور صنایع غذایی شده که می تواند نارضایتی گسترده اجتماعی و بالطبع افزایش انتقادات احزاب مخالف برای به زیر کشیدن دولت مستقر در آنکارا باشد.
کاهش همکاری های اطلاعاتی بین سازمان های اطلاعاتی و امنیتی دو کشور که از زمان جنگ سرد علارغم رقابت کمونیستی و لیبرالیستی برقرار است و لغو فروش جنگ افزار های نظامی از جمله سامانه ضد هوایی راهبردی اس-400 می تواند از دیگر اقدامات تنبیهی روسیه علیه ترکیه باشد.
امید حزب حاکم عدالت و توسعه به کمک های غرب برای نجات این کشور از موج نارضایتی و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 2023 میتواند با برخی اقدامات جزیی مانند کاهش صادرات گاز به ترکیه بر باد رود.
کاهش ورود گردشگران از روسیه به عنوان یکی از بالاترین دارندگان سهم توریست در ترکیه و جلوگیری از سرمایه گذاری شهروندان روسی در این کشور از دیگر اقداماتی است که می تواند در کنار ارسال گروه های نظامی سوری به شمال این کشور و استقرار آن در اوکراین باعث افزایش تهدیدات ترکیه گردد.
از طرفی دیگر، جلوگیری از صادرات گندم و حبوبات، همین حضور نظامی در تنگه های حساس بسفر و داردانل، قطع کوریدور زنگه زور در قره باغ توسط نیروهای نظامی حافظ صلح روسی از دیگر اقدامات تنبیهی روسیه می تواند علیه ترکیه باشد.
نتیجه گیری
روشن است که میزان آسیب پذیری ترکیه در خلال جنگ های منطقه ای به دلیل ساختار اجتماعی و شرایط درونی بسیار بالا بوده و این کشور علی رغم تصویر سازی های مختلف از اقتدار ملی دارای شرایط بسیار شکننده داخلی است.
تلاش اتحادیه اروپا و غرب برای کاهش نقش روسیه در معادلات قدرت جهانی بیش تر استوار بر بهره گیری از ظرفیت های کشورهای مانند اوکراین و ترکیه است. به گونه ای که هر دو این کشور ها بیش از اینکه به عنوان یک عنصر مهم در اختیار غرب باشند، عمدتا به عنوان قربانیان توسعه و هژمونی غرب عمل میکنند.
تردیدی در این نیست که ترکیه با هویت اسلام گرایی در اتحادیه اروپا جایگاهی ندارد. جمعیت بیش از 84 میلیون نفری ترکیه یک تهدید بالقوه برای اتحادیه اروپا ارزیابی شده و این اتحادیه در تلاش است تا از ترکیه در حاشیه خود به عنوان یک سپر در برابر قدرت های شرق بهره ببرد. رخدادی که می تواند تبعات بسیار جبران ناپذیری برای ترکیه به همراه داشته باشد.
از طرفی دیگر، ساختار سیاسی ترکیه طی سال های گذشته با اشتباه محاسباتی در مسائل منطقه ای در کانون یک بازی بزرگی گیر افتاده است که این خود منجر به آسیب پذیری و شکنندگی در برابر غرب شده است. به گونه ای که با کوچکترین سیاست های اقتصادی به خصوص کاهش سرمایه گذاری در این کشور می توان ابعاد نارضایتی اجتماعی را به حدی رساند که باعث سرنگونی دولت های مستقر در این کشور شد که بیش از این نیز در خلال افزایش تورم در این کشور شاهد درخواست برگزاری انتخابات زود هنگام از سوی احزاب مخالف بودیم.
افزایش وابستگی به غرب، نیازمندی های اقتصادی و تلاش برای هژمونی منطقه ای در نهایت تبدیل شدن به ابزار بهره گیری غرب از این کشور برای منافع اتحادیه اروپا همگی شرایطی را برای ترکیه ترسیم کرده است که اکنون رویکرد این کشور به ناچار در حال دست دراز کردن به هر کس و ناکسی از رژیم صهیونیستی گرفته تا ارمنستان برای حفظ موقعیت حزبی در داخل کشور است.
پر واضح است که افزایش تنش بین غرب و روسیه در نهایت باعث تحمیل هزینه های جبران ناپذیر بر ترکیه خواهد شد و این کشور در کانون این تنش دچار سردرگمی بوده و حتی می تواند ماهیت سیاسی خود را از دست بدهد.
نقش مهم ژئوپلیتیکی علاوه بر اینکه می تواند آورده خوبی برای کشورهای جهان سوم مانند ترکیه محسوب گردد، اما به همین ترتیب نیز می تواند بلای جبران ناپذیر و ویرانگر نیز باشد که نیازمند دقت در رفتار سیاست خارجی و توجه به پیشینه و محیط منطقه ای دارد.