در جهان انسان ها گاه هزار رخداد حادث می شود و گویی هیچ نتیجه و پیامدی ندارد و گاه پیامدی به ظاهر کوچک آثاری عمیق، تاریخساز و انقلابی بر جای می گذارد. انفجار پل کریمه همچون چاشنی بود که اصطکاک ها و تنش های موجود در مسکو، کیف و کل منطقه دریای سیاه و اروپای شرقی را به حد انفجار رسانید و به نظر می آید همچون کاتالیزوری شتاب رخدادهای آتی را در این منطقه تسریع بخشد.
انفجار پل کریمه
در این بین ترکیه چه به دلیل مجاورت تاریخی با روسیه ای ها و اوکراینی ها و نیز روابط قابل توجه با روسیه و اوکراین، ناچار به اتخاذ تمهیدات ویژه ای در برابر رخدادهای پیش رو است، رخدادی که فرآیندهای ساری و جاری در منطقه را دچار تحولات انقلابی و دگرگونی می کند.

انفجار پل کریمه، تنش های داخل شبه جزیره کریمه بین روس تباران و اوکراینی تباران و نیز اختلافات درون صاحب منصبان کرملین و از سوئی دیگر بیم از نارضایتی افکار عمومی روسیه از عملکرد دولت پوتین در جنگی که از نظر بخش قابل توجهی از روسیه ای ها برادرکشی قلمداد می شود، را افزایش می دهد و حتی منطقه و جهان را به احتمال استفاده از تسلیحات تاکتیکی و در ادامه استراتژیک هسته ای را نزدیک تر می کند.
ترکیه ای که از دامان غرب رانده شده است، ناچار شد برای تامین نیاز ضروری خود در خصوص سامانه های دفاع هوائی دست نیاز به سوی روسیه دراز کند و پس از کنار گذاشته شدن از پروژه و طرح فروش پرنده های نسل پنجمی اف -۳۵ لایتینینگ هیچ بعید نیست که در طرح تولید تی اف – اکس و یا پروژه ای موازی همچون تولید مشترک سوخو ۵۷ در ترکیه، تشریک مساعی دوباره ای بین صنایع دفاعی دو کشور رخ دهد.
همچنین روسیه، نخستین نیروگاه هسته ای ترکیه را در آک کویو استان مرسی می سازد. از طرفی دیگر، ترکیه توانست از طریق صنایع دفاعی اوکراین، پاشنه آشیل صنایع هوائی خود، یعنی تولید پیشران برای هواگردهای بومی اش را تامین و برطرف سازد.
از سوئی دیگر ترکیه درگیر تورم افسارگسیخته و مشکلات ساختاری اقتصادی ناچار به جذب سرمایه های فراریان روسی و اوکراینی از جنگ شود و نبز با توجه به تحریم های اعمال شده علیه روسیه و بحران انرژی پیش روی اروپا در زمستان سخت امسال بخواهد نمدی برای کلاه خود دست و پا کند و با رایزنی برای ترانزیت غلات اوکراینی، جایگاه خود را در افکار عمومی در مقیاس جهانی ارتقا بخشد.
جنگ اوکراین علی رغم تمامی مرارت ها برای آنکارا این فرصت را نیز به ترکیه داد تا به عنوان قدرتی منطقه ای، سیاست مستقل خود را به نمایش بگذارد و به کشورهای مسلمان پیرامونی خود نشان دهد که می تواند سیاستی مستقل از ایلات متحده و ناتو اجرا کند و با روند خروج نیروهای روسی از سوریه، خلا قدرت ایجاد شده در این کشور در خود فروریخته را پر کند و طرح اسکان پناهجویان عرب سوری در نوار مرزی سوریه با ترکیه را عملی سازد.
این اقدام در فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری پیش روی ترکیه می تواند برای شخص اردوغان و حزب عدالت و توسعه همچون برگ برنده ای باشد.
حال که با انفجار پل کریمه، تمامی این اقدامات و دستاوردها در هاله ابهام قرار گرفته است، ترکیه بیش از پیش برای اتخاذ سیاستی همگرایانه با ایالات متحده و دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی تحت فشار قرار بگیرد و افزون بر این نتواند بازی در وسط زمین را ادامه دهد. این آزمون دشوار مشخص خواهد کرد که ترکیه می تواند در کسوت قدرتی منطقه ای سیاستی مستقل اتخاذ کند و البته هزینه های آن را بپردازد و یا برای عبور از تنگناهای اقتصادی به هارمونی آتلانتیک علیه مسکو بپیوندد.