با جدی تر شدن تلاش ها برای ایجاد دالان زنگه زور و اقدامات متعاقب آن در کشورهای پیرامونی، روایت های متفاوت در باب این دالان هویدا می شود.
ایجاد دالان زنگه زور
اگر از ایستار جمهوری آذربایجان به رخدادهای مرتبط با دالان زنگه زور از سال ۲۰۲۰ تا به امروز بنگریم احتمالا با ادراکی چنین مواجه می شویم: با امضای معاهده صلح پیشنهادی مسکو، جمهوری آذربایجان از ادامه پیش روی ارتش خود در مناطق اشغالی دست کشید و ادامه آزادسازی مناطق اشغالی را به چارچوب معین شده در صلحنامه وا نهاد، امری که با مینگذاری مناطق تخلیه شده توسط ارمنستان به محل درنگ مبدل شد و با روشن ساختن ابعاد جدیدی از وندالیسم و مرزهای افول انسانیت توسط اشغالگران ارمنی و با مواردی چون پاک تراشی گیاهان و حتی قتل عام پرندگان، زمین سوخته ای تحویل آذربایجان داده شد و تصاویر شهر آغدام با شهر هیروشیمای ژاپن پس از بمباران هسته ای ایالات متحده مقایسه شد.

در این بین دالان لاچین راهاندازی شد و ایجاد دالان زنگه زور، معلق ماند. در شرایط پس از جنگ ۴۴ روزه، روز به روز امیدها برای توافقی پایدار میان باکو و ایروان کمرنگ تر شد و زمینه برای تنشی جدید پیش رفت. تنشی که موقعیت متزلزل نیکول پیشینیان در ارمنستان و سیاست مذبذب حامیان ارمنستان گریزناپذیر به نظر میرسد.
باری، به نظر میرسد جمهوری آذربایجان در این بین خود را قربانی می بیند و از سیاست های مسکو از زمان اتحاد جماهیر شوروی و الحاق بخش هایی از سرزمین آذربایجان به ارمنستان تا تحمیل صلحی ناعادلانه و استانداردهای دوگانه اروپا و ایالات متحده گله مند است. در هر صورت به نظر می رسد روند احداث کریدور زنگه زور امری فراتر از اراده باکو باشد و مرور روایت ها در این باب موید این ادعا است. در ادامه پنج مورد از پربسامدترین روایت ها را بررسی می کنیم:
دالان زنگه زور طرح توسعه طلبانه الهام علیف است
این روایت خاندان علیف و مشخصا شخص الهام علیف، رئیس جمهور آذربایجان را در مرکز تحلیل قرار می دهد و معتقد است که وی برای حفظ فضای داخلی به نفع خود و البته استفاده از فرصت طلایی منطقه و جهان است. از نظر این روایت، تحلیل جنگ ۴۴ ر زه نیز در عصر کرونا و تغییر نگرش آنکارا در همراهی عملی با آذربایجان میسر است.
دالان زنگه زور طرح رژیم صهیونیستی است
طبق این تحلیل، رژیم صهیونیستی برای مقابله با نبرد نامتقارن جمهوری اسلامی ایران، به دنبال به چالش کشیدن ایران در مرزهای گوشه شمال غربی و سر ایران یعنی منطقه آذربایجان است. تو گویی که سر این گربه را می توان محل تاخت نقشه های این چنینی قرار داد. اما مطالعه تاریخ ایران مدرن از زمان قیام شاه اسماعیل صفوی در اردبیل تا قیام مشروطه در تبریز محصور فیوج تهران و قزاق های روس نشان میدهد که چنین ایده های خام و خوش خیالانه ای تنها روی کاغذ قابل تحقق هستند.
دالان زنگه زور طرح ترکیه برای ارتباط زمینی با حوزه آسیای مرکزی است
طبق این روایت، ترکیه برای ارتباط زمینی مستقل از ایران و گرجستان و از سوئی دیگر وابسته کردن ایران برای ارتباط زمینی با اروپا به خود، به دنبال بازگرداندن منطقه تاریخی زنگه زور غربی به دامان آذربایجان است و دالان تنها اسم رمز آغاز این عملیات است. طرفدارانشان ایده، با تأکید بر روی تغییر موازنه قوا بین مسکو و آنکارا و معطل نگه داشتن ولادیمیر پوتین توسط اردوغان در نشست تهران در سال جاری را شاهدی برای تایید مفروض خود معرفی می کنند. اما آیا ترکیه درگیر بحران های دومینووار در مجاورت خود و گرفتار بحران اقتصادی ظرفیت لازم برای آغاز چنین جنگی دارد؟ آن هم درست در برهه زمانی پیش از انتخابات ریاست جمهوری آتی و یکصدمین سالگرد تاسیس جمهوری ترکیه؟
دالان زنگه زور طرحی آمریکایی است
برخی طرفدار این ایده هستند که دموکرات های حاکم بر کاخ سفید و کاپیتول طرحی برای ایجاد زنجیره ای از بحران های پیرامونی و داخلی در ایران دارند و از طریق به دنبال پیچیدن نسخه مذاکرات هسته ای هستند. اما آیا آمریکای تحت لوای پیرمردی مذهبی که انجیل خانوادگی اش را در مواقع حساس به همراه دارد و آشکارا مذهبی است. آیا واین رئیس جمهور کاتولیک ایالات متحده واقعا می تواند شرقی ترین حکومت مسیحی را فدای بازی های سیاسی دوستانش کند؟
ایجاد دالان زنگه زور در ارتباطات ایده احیای جاده ابریشم چین است
طبق این روایت ایجاد دالان زنگه زور، به استثنای جمهوری آذربایجان، بیشتر از هر کشوری مطابق مطامع و اهداف پکن است. پکن تحت لوای شی جین پینگ، به دنبال احیای جاده تاریخی ابریشم است تا در قالب کمربندی مستحکم روند توسعه اقتصادی چین را تداومبخشد و ازفشارهای دریاپایه ایالات متحده آمریکا و متحدانش در دریای چین جنوبی بکاهد. دولت چین سرمایهگذاری قابل توجهی در بندر باکو و خطوط مواصلاتی آذربایجان کرده است و به دنبال قرار دادن آخرین تکه از پازل ابریشمی خود در زنگه زور است. هند به عنوان رقیب منطقه ای و احتمالا در آینده جهانی چین، با ادراک این امر، جانب ارمنستان را گرفت و بالتبع پاکستان نیز با جلب نظر آنکارا طرف آذربایجان را گرفت.
اگر هر کدام از این روایت ها را به عنوان سناریویی در نظر بگیریم، در مییابیم که آخرین مورد محتملترین سناریو است و این تصمیم جهانی آثار ویژه ای بر واقعیات منطقه و طبیعتا ایران خواهد داشت که در ادامه این نوشتار زنجیره ای و در قالب نوشتاری مستقل مورد بحث قرار خواهد گرفت.