
دکتر سید محمد عیسینژاد
پژوهشگر مسائل خاورمیانه
25 تیر 1402
مدخلی بر مبادی و مبانی سیاست خارجی اردوغان ، استقبال از پیوستن اوکراین به ناتو، تغییر موضع ناگهانی اردوغان در خصوص عضویت سوئد در پیمان مذکور، خبر مخالفت نمایندگان پارلمان ترکیه با عضویت استکهلم در پیمان آتلانتیک شمالی، همنوایی اردوغان با مواضع پوتین در خصوص کریدور غلات و اعلام آمادگی برای پذیرایی از او در کنار تلاشهای بیوقفه دستگاه دیپلماسی و تیم اقتصادی او ضرورت مرور مبادی و مبانی سیاست خارجی اردوغان را آشکار کرده است، تغییرات تدریجی و دفعی سیاست خارجی ترکیه در ایران گاه موجب سوگیری و تعمیمهای ناصواب میشود و متاسفانه این عوامل میتواند موجب خطای محاسباتی تحلیلگران و شاید تصمیمسازان ایرانی شود.
روشن است که سیاست خارجی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، به طور کلی به دنبال گسترش و تعمیق نفوذ و تأثیرگذاری ترکیه در مناطق مختلف جهان است. این سیاست خارجی در رسانههای فارسیزبان بر اساس اصولی مانند نئوعثمانیگری، تأکید بر همجواری فرهنگی و تمدنی ترکیه، حفظ منافع ملی و تلاش برای جایگیری ترکیه در صحنههای بینالمللی تلقی میشود.
اما در حالت کلی از نظر نگارنده سه عنصر هویتی (قرائت ترکی-اخوانی از اسلام)، ترکیهای (با تأکید بر منافع ملی و دیگر اصول مدرن در روابط بینالملل) و ترکی-خاورمیانهای (عامتر از ترکیه عصر جمهوریت و متکی بر تاریخ ترکان در آسیای مرکزی، خاورمیانه و اروپا با تکیه همزمان بر دو تئوری آلتای و اورمو) مبادی فکری و تصمیمساز در لایههای ذهنی و شناختی شخص اردوغان قابل تشخیص است.
این سه عامل در ذهن او به یک همنشینی و توازن طبیعی رسیدهاند و مانع از افراط او در هر یک از این سه مورد میشود، او اخوانیست اما بر خلاف اسلاف اسلامگرای خود در دولت ترکیه با شیعیان آذربایجان میتواند تعامل کند، اشعار فولکلور آذربایجانی را از حفظ میخواند و علاقه خود به ضربالمثلها و اشعار حافظ، سعدی و فردوسی را پنهان نمیکند، او حتی وقتی در کسوت رئیسجمهور است علاقه دارد تمرین و تلمذ خود در تلاوت قرآن را آشکار کند و سعی کند چالشهای کهن و نوظهور ترکیه را با امتزاج این عوامل هویتی و چندگانه ادراک و حل کند.
باری، اردوغان در دهههای گذشته سیاستهای جدیدی را به عنوان بخشی از سیاست خارجی خود معرفی کرده است. در این راستا، اردوغان توسعه روابط بینالمللی با کشورهای عربی را برای تقویت نفوذ ترکیه در منطقه به عنوان یک قدرت رقیب در برابر عربستان سعودی و ایران تلقی میکند. همچنین، تشدید روابط با کشورهای آفریقایی و آسیای میانه نیز در سیاست خارجی اردوغان ملاک قرار گرفته است.اما او پس از پیروزی در انتخابات قرن ترکیه، باز در سیاست خارجی و اقتصادی دولت خود تجدیدنظر نمود، او سعی دارد سیاست بازگشت به آسیای مد نظر هاکان فیدان را با سیاست جذب سرمایهگذاران اروپایی و عربی شیمشک و برنامههای نرمالسازی و بهنجاری و انضباط نظام مالی و پولی ارکان را در یک مقیاس وسیعتر و در ادامه برنامههای دولت قبلی خود ببیند. این امر، شاید بزرگترین آزمون سخت او در دولت کنونی باشد، دولتی که احتمالا آخرین دولت اردوغان باشد و در آن غولهای بزرگ را در یک کابینه گنجانده است، احتمالا با اِشرافی که او بر شیخ اجل دارد، او خبر دارد که ایرانیان معتقدند دو پادشاه در یک اقلیم نگنجد چه رسد به چند تا. احتمالا یکی از روشهایی که اردوغان برای دستیابی به توازن در کابینه استفاده میکند، توازن طبیعی و گاه بهرهگیری از ظرفیتهای خارج از کابینه چون اپوزیسیون، احزاب موتلف با او و رؤسای آنها و البته پارلمان و شخص نعمان کورتولموش است.
مداخل بر مبادی و مبانی سیاست خارجی اردوغان[/caption]
اردوغان در ابتدای حضور در صدر قدرت ترکیه، تأکید بیشتری بر نقش اسلام مترقی در سیاست خارجی ترکیه داشت. آن زمان، اردوغان در قامت رهبر حزب عدالت و توسعه، که یک حزب اسلامگرای محافظهکار و با کارکرد اقتصادی، به موضوعات اسلامی در سیاست خارجی ترکیه تأکيد بیشتری میکرد و قدرت نرم این کشور را از طریق استفاده از نسخه ترکی از اسلام سنّی و توسعه اقتصادی و سیاست حسنهمجواری و تنش صفر با همسایگان تقویت میکرد.
پس از جدایی از باباجان و داووداوغلو، اردوغان بهعنوان یک سیاستمدار آیینی متعادلشده و مجرب، به جای اصرار بر تغییرات شدید در نظام جهانی، تأکید بر همکاری و تماس با دیگر کشورها را در برنامه قرار داد. او به مرور دریافت یک سیاستمدار ترکیهای نباید از تضاد و تناقض بترسد و بیپروا از قضاوتهای اخلاقی در نظام بینالملل بر قدرت منطقهای ترکیه تأکيد کند، همچنین به سازمان ملل متحد و سازمان همکاریهای اسلامی، ناتو، شورای اروپا و … به چشم ابزارهایی مقطعی بنگرد تا ائتلافهای هنجاری و عادلانه.
بهمرور، سیاست خارجی اردوغان با تأکید بیشتر بر افزایش تأثیرگذاری ترکیه در مناطق مختلف جهان و بهخصوص حوزه پیرامونی و تاریخی ترکیه، توسعه روابط با کشورهای ترکتبار، عربی، آفریقایی و اروپایی پیش رفت.
او در دولت جدید، توجه بیشتری بر خاورمیانه دارد و سعی میکند با تبدیل شدن به هاب مواصلاتی و انرژی در این منطقه قدرتمندتر شود. به همین دلیل، روابط ترکیه با کشورهایی مانند قطر، سوریه، عراق و لیبی تقویت شده است. و تنشها با مصر، مملکت سعودی و امارات متحده عربی مدیریت شدند. حتی اردوغان تلاش کرد روابط خود با بشار اسد را نیز اصلاح و ترمیم کند، اما اسد با هوشمندی این مهم را به بعد از نتایج انتخابات ترکیه موکول کرد.
علاوه بر منطقه خاورمیانه، اردوغان توجه ویژهای به قاره آفریقا میکند. ترکیه به عنوان یک کشور در حال گذار به صنعتی شدن، تجارت و سرمایهگذاری خود را در قاره فرصتها گسترش داده است. اکنون کابینه جدید اردوغان تلاش میکند تا از نفوذ و قدرت نرم حاصله در طی دهههای گذشته در آفریقا بهرهبرداری اقتصادی و سیاسی کند. و در این راه ابائی از سرشاخ شدن با رقبایی چون روسیه، فرانسه و حتی چین ندارد.
در مقام جمعبندی بایستی گفت سیاست خارجی اردوغان به تلاش برای افزایش نفوذ و تأثیرگذاری ترکیه در مناطق مختلف جهان، توسعه روابط با کشورهای عرب، آفریقایی و آسیای میانه، و به کارگیری اسلام به عنوان یک نیروی قوی برای نفوذ و تأثیرگذاری استوار است. اردوغان تلاش میکند تا ترکیه را به عنوان یک قدرت موثر در صحنه جهانی و منطقهای توانمند کند و در کنار این تلاش، ایدئولوژیهای اسلامی را برای استحکام سیاست خارجی خود به کار گیرد. بیشک انتقادات و مخالفتهای اپوزیسیون باعث اخذ بازخورد و بهروزرسانی و ترمیم سیاست خارجی اردوغان شده است. او در اثر این عوامل، از یک رهبر کاریزماتیک اما آیینی به یک رهبر عملگرا و سمج تبدیل شده است که با صبر و استقامت از اهداف خود دست برنمیدارد اما ترسی از تغییر دادن ابزارها ندارد. اگر او الان میتواند با مدیران برتر و تکنوکراتها کار کند به این دلیل است که او امروز نه اربکان و نه گولن و نه باباجان و داووداوغلو نیست، او امروز اردوغان است، رهبری کاریزماتیک و پخته با تواناییها، کاستیها و البته اشتباهات مختص به خود. نباید فراموش کرد که کارل پاپر معتقد بود مردان بزرگ، اشتباهات بزرگی مرتکب میشوند.
در پایان باید این نکته آشکار را بازگویی کرد که این نوشته تنها قصد ورود به مبحث را داشت و مدخلی بود پراشکال و پرگمان و نه بیشتر و قطعا با نقد و بحث جمعی به حقیقت نزدیک خواهد شد.