
دکتر سید محمد عیسینژاد
پژوهشگر مسائل خاورمیانه
02 مرداد 1402
ترکیه و مواجهه با رویکرد بازگشت به خلیج فارس ، سفر اخیر تیم اقتصادی کابینه جدید اردوغان به رهبری زوج شیمشک-ارکان و پس از آن سفر شخص رجب طیب اردوغان با تیم بزرگی از همراهان دولتی، بانکداران، تجار، بازرگانان و پیمانکاران ترک در ساحت داخلی ترکیه چنان موفق بود که با پیروزی او در انتخابات قرن مقایسه میشود، اما در ساحت نظام بینالملل و منطقه چگونه میتوان این سفر را دید و سنجید؟
اردوغان توانست پس از چند سال پرتنش روابط خود با ریاض و ابوظبی را از جدال و شاخ و شانه کشیدن و اتخاذ رویکرد سخت امنیتی به تعامل و تأکید بر اقتصاد مکمل و البته علایق و منافع مشترک در آینده بدل سازد. اما چگونه چنین چیزی ممکن شد؟ پیروزی اردوغان در انتخابات حساس اخیر موجب برطرف شدن شک حکام عرب محافظهکار، حسابگر و معتدل جنوب خلیج فارس شد، آنها با توجه به نزدیکی آنکارا به غرب و ایجاد توازن در برابر اتهام غلطیدن به سمت پکن و شاید مسکو، نیاز به ترکیه داشتند، ترکیه تلاش میکند سیاست مستقلی اتخاذ کند و با همگان تعامل کند، و در عین نزدیکی با آمریکا، مانند رژیم صهیونیستی نیست که حساسیت ایران را جلب کرده و اعراب باورمند به آرمان فلسطین و قدس عربی را خدشهدار کند. همچنین به دلیل اینکه تسلیحات ترکی، با استانداردهای ناتو سازگار هستند، میتوانند در ارتشهای سه کشور سعودی، امارات و قطر نیز جا باز کنند و همزمان همچون تسلیحات چینی باعث برافروخته شدن خشم واشنگتن نشوند. ترکیه مشتاق جذب سرمایههای عربی است و در عین حال شرکتها و پیمانکاران ترک میتوانند در حوزههای متنوعی چون استخراج نفت و گاز، پتروشیمی، معدن، ساختوساز، خودروسازی، صنایع دفاعی، انرژیهای پاک و تجدیدپذیر و حتی حوزه رسانه و تولید محتوا پیشنهادهای چشمگیری به دول عربی ارائه دهند.
بر اساس موارد طرحشده در بند پیشین، میتوان دریافت چطور در دوره ششماهه گذشته عربستان سعودی پس از فدراسیون روسیه مبدل به دومین مقصد بزرگ صادراتی ترکیه شده است. پس از سفر اخیر اردوغان، کارشناسان اقتصادی بر این باورند که برخلاف سه سال گذشته، افق کوتاهمدت مبادلات ۱۰ میلیارد دلاری بین آنکارا و ریاض و نیز افق بلندمدت ۳۰ میلیارد دلاری چندان هم آرزومندانه و دور از دسترس به نظر نمیرسند. در مورد ابوظبی هم همین شرایط حکمفرما است، طی دو سال گذشته الگوی روابط از سیاسی- امنیتی به اقتصادی-تجاری تغییر کرده است و تجارت غیرنفتی بین ترکیه و امارات متحده عربی به ۱۸ میلیارد دلار رسیده است و قرار است طی ۵ سال آینده بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار شود. اما توافقات اقتصادی با قطر هنوز رسانهای نشده است، اما الگوی تعاملی برادرانه بین دوحه و آنکارا و تعامل در پروندههای متنوعی چون لیبی، سوریه، افغانستان و … حاکی از عمق روابط بین دو کشور است.
ترکیه و مواجهه با رویکرد بازگشت به خلیج فارس
پس از مرور اجمالی دستاوردهای اردوغان در این سفر، لازم است مروری بر افق کشورهای عربی مذکور کنیم تا ادراک آنها از لزوم تنشزدائی و تعامل بیشتر با ترکیه را درک کنیم، طی پنج سال گذشته، روند خروج ایالاتمتحده از خاورمیانه و خلیج فارس سرعت گرفته بود، پیشبینی میشد پنتاگون برای جبران خلأ قدرت در این منطقه و ایجاد اصطکاک در برابر طوفان زرد چینی و حرکات خزنده روسیه در این منطقه، دست به اقداماتی چون حضور نیروهای رباتیک، پهپادها و شهپادها در خلیج فارس و دعوت متحدان و تشویق ائتلافهای ناهمگنی چون پیمان ابراهیم بزند. اما طی ماههای اخیر چین، روسیه و ترکیه هر یک به بهانهای تلاش کردند وارد خلیج فارس شوند و البته ایالاتمتحده نیز ناچار به ورود و افزایش نیرو در خلیج فارس شده است، این مسائل به صورت مستقیم با اهداف بلندمدت و علایق و منافع ملی ایران ارتباط دارد.
چین در بازی کریدورها، تلاش کرد برای بسط حوزه نفوذ خود و البته اتصال حوزه آفریقا به پاکستان، دست دوستی به سمت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دراز کند، و آنها نیز با توجه به سیاست تنوع حلقه دوستان و متحدان و جبران خلأ قدرت ناشی از خروج ایالاتمتحده دست چین را به گرمی فشردند. چین برای موفقیت در میدان نیاز داشت، ضمن تحریک حس رقابت بین کشورهای مرفه عربی حوزه خلیج فارس، مواظب باشد زیاده از حد بر این آتش ندمد، همچنین ضروری بود حداقلی از ثبات و امنیت در این منطقه جاری شود، تا ریسک سرمایهگذاری در این حوزه به درجه معقولی برسد.
در کنار تنشزدائی و میانجیگری موفق پکن بین ریاض و تهران، یکی از عواقب این دوستی، تهدید حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه ابوموسی و تنبهای بزرگ و کوچک بود، این ادعا واکنش وزارت امور خارجه، رسانهها و مردم ایران را در پی داشت و تهران بر این امر بدیهی در قاموس حقوق و روابط بینالملل تأکید کرد که ایران حاضر به گفتگو برای حلّ سوءتفاهم با همسایگان است، اما هرگز بر سر تمامیت ارضی و حاکمیت خود بر سرزمین ایران مذاکره نخواهد کرد.
پس از مدتی و در بحبوحه جنگ اوکراین، توجه مسکو نیز به این حوزه جلب شد. پس از دفع حملات اولیه ارتش روسیه به اوکراین، تحلیلگران استدلال میکردند روسیه به دلایل مختلفی چون منحرف کردن توجه جامعه جهانی و البته افزایش قیمت و میزان نیاز به انرژیهای فسیلی، نیازمند برافروختن آتش جنگی در خلیج فارس است، اما در عمل موفق به این عمل نشد.
باری، در حوزه کلان اوراسیا، کرملین همواره خود را ملزم به رقابت با پکن میبیند و نیز روسیه از طریق اوپکپلاس و بدهوبستانهای خود با قطر تلاش میکند از ظرفیت این کشورها در حوزه مدیریت عرضه نفت و گاز نهایت بهره را بگیرد و البته برخلاف میل واشینگتن، کشورهای عربی در این زمینه همکاری قابل توجهی با روسیه داشتهاند. از طرفی دیگر این کشورها، کماکان به حمایت تمام قد از کییف در جنگ با روسیه برنخاستهاند و این بیطرفی نسبی برای روسیه حکم غنیمت در بیابان را دارد. همچنین هیچ بعید نیست روسیه نیمنگاهی به بازارهای عربی هم داشته باشد.
اما یک احتمال مهم، تلاش روسیه برای دشوارتر کردن توافقات احتمالی ایران با غرب و همسایگان از طریق افزایش حضور در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است. محل تأسف است که علیرغم نگاه مثبت ایران به روسیه، مسکو هم به محض ورود به این منطقه، در بیانیهای مشترک، علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه موضع گرفت. این اقدام قابل پیشبینی نیز با واکنش نهادها و مردم ایران مواجه شد.
در این بین، ایالاتمتحده آمریکا اعلام کرد به منظور تأمین امنیت کشتیرانی و مقابله با تهدیدات ایران، سطح حضور نظامی خود در خلیج فارس را افزایش خواهد داد. این حضور بیش از آنکه شامل تسلیحات نمادینی چون بمبافکن استراتژیک بی-۵۲، یا جنگافزارهای فنآورانهای چون هواپیمای نسل پنجمی اف-۳۵، یا ناوهای هواپیمابر و زیردریاییها و ناوهای شامل اژدرها و موشکهای هدایتشونده باشد، شامل جنگندههای اف-۱۶ خواهد بود. بهنظر میرسد پنتاگون تلاش دارد رویکرد عملگرایانه، کمهزینه و عملیاتی خود را به ایران و کشورهای عربی نشان دهد.
اما داستان ترکیه در خلیج فارس متفاوت است. رجب طیب اردوغان نگاه ویژهای به قطر و اُمرای اخوانیاش دارد، قطر نیز همراهی و حمایت ترکیه در طیّ سه سال سخت را فراموش نکرده است. اردوغان در عصر پساانتخابات به خوبی میداند که افزایش فشار بر مردم و سقوط لیر مهمترین چالش او در این دوره است. سقوط ارزش لیر، به طرز نامعقولی منجر به افزایش سرسامآور بدهیهای خارجی شده است و از دیگر سو، موجب افت ترکیه در ردهبندیها و شاخصهای بینالمللی ریسک سرمایهگذاری شده است. تحت چنین شرایطی ترکیه نمیتواند صرفاً چشمبهراه سرمایههای اروپایی و آمریکایی باشد و ناچار به جذب سبد متنوعی از سرمایههای خارجی و کسب بازارهای مغفول است. اکنون بهترین زمان برای بهبود روابط سیاسی با ریاض و ابوظبی و کسب سرمایههای عربی است. همچنین کشورهای عربی جایگاه ویژهای در سیاست بازگشت به شرق ترکیه دارند، نگاهی به ترافیک سفرهای به/از کشورهای عربی مؤید این امر است.
موفقیت اردوغان در سفر اخیر به سه کشور متمول عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر، حاکی از درک درست از شرایط این منطقه و نظام بینالملل در راند اول این بازی است، اما باید منتظر ماند و دید قدرتهای جهانی و منطقهای در ادامه بازی چه کارتهایی را رو خواهند کرد. در پایان بایستی متذکر شد که نباید اجازه داد خلیج فارس چنان صحنهگردانی شود، که هر بازیگر بزرگ و کوچکی به محض ورود به این حوزه، حاکمیت ما بر جزایر سهگانه را وجهالمصالحه قرار دهد.