5/5 - (22 امتیاز)
دکتر سید محمد عیسی‌نژاد

دکتر سید محمد عیسی‌نژاد

پژوهشگر مسائل خاورمیانه

08 مرداد 1402

نگاهی به روابط ترکیه و چین

بد نیست به بهانه دیدار اخیر وانگ یی، وزیر امور خارجه جدید چین، با رجب طیب اردوغان و هاکان فیدان، رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه ترکیه، نگاهی به روابط آنکارا با (خان‌بالئق) پکن در عصر حکمرانی حزب عدالت و توسعه بر ترکیه داشته باشیم.

پس از حوادث عجیب اما مرسوم در روند عزل و نصب  وزیر امور خارجه چین، و بازگشت شخص وانگ یی، دیپلمات و سیاستمدار کهنه‌کار، عضو ارشد حزب کمونیست و از نزدیکان به شی جین پینگ، رهبر مقتدر خلق چین، به سکانداری دستگاه دیپلماسی پکن، و نیز پیروزی دراماتیک اردوغان و ائتلاف جمهور در انتخابات قرن ترکیه، و با تلاش شخص دوغو پرینچک و حزب وطن، دیداری مهم در ترکیه شکل گرفت. طی این دیدار، وانگ یی و هیأت همراه با فیدان و اردوغان گفتگو کردند. زبان بدن و ادبیات اردوغان در این دیدار، حاکی از حس مودت و احترام وی به میهمان چینی‌اش بود و به نظر می‌رسد طرف چینی گلایه غیرمستقیم وی از وضعیت بسیار نامتوازن تراز تجاری دو کشور را به خوبی دریافت. اکنون چین دومین شریک تجاری ترکیه است و تلاش‌های ترکیه برای فتح بازارهای بزرگ چین کماکان توأم با کامیابی و مطابق برنامه‌های مدون نبوده است.

هنوز خاطره رشد اقتصادی پرشتاب ترکیه در اوائل روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و قیاس این کشور با چین و اتصاف آن به چین کوچک و چین اسلامی در اذهان ساکنین بش‌تپه باقی مانده است. اردوغان به خوبی می‌داند چین گرچه قدرت نخست جهان امروز نیست، اما دومی بودن را به‌خوبی یاد گرفته است و می‌تواند ابزار مالی و فنی قابل توجهی برای کشورهای دوست و کارا مهیا سازد، پاکستان، متحد مشترک ترکیه و چین، شاهد خوبی برای این مدعا است. پکن با سرمایه‌گذاری‌های قابل توجه در حوزه مواصلات، صنایع و بنادر و نیز انتقال فنآوری نظامی به اسلام‌آباد، روند رشد این کشور را شتاب بخشید و در روند مناقشه کشمیر، به ایستادگی پاکستان مقابل هند یاری رساند. این بند دلیلی روانی برای تلاش ترکیه به نزدیکی با چین را هویدا می‌سازد، دلیلی که آنقدر نیرومند است که به‌رغم نگرانی ترکیه‌ای‌ها در خصوص وضعیت ترکان مسلمان و رنجدیده اویغور در ترکستان شرقی (سین کیانگ)، همچنان سردمداران ترکیه را به سمت و سوی چین می‌کشاند و نیز موجب تلاش آنها برای به‌هنجار جلوه دادن و عادی‌سازی روابط با چین در داخل و اذهان شهروندان ترک می‌شود.

نگاهی به روابط ترکیه و چین نگاهی به روابط ترکیه و چین[/caption]

دیگر دلیل قرابت ترکیه با چین، ابتکار یک کمربند- یک جاده و ایده احیای جاده ابریشم است. ترکیه به‌عنوان کشوری اوراسیایی و دارای موقعیت و کارکرد لولایی و اتصال‌ساز تلاش دارد در این ایده اوراسیایی چین جایگاه ویژه‌ای برای خود تعریف کند و میزبان سرمایه، مال‌التجاره و مسافران این جاده باشد. وضعیت بنادر، فرودگاه‌ها‌، بزرگراه‌ها و خطوط راه‌آهن ترکیه قابل قبول است و این کشور آمادگی جذب سرمایه و دانش فنی چینی‌ها در این موارد را دارد. همچنین نباید از نظر دور داشت که‌ ترکیه با بهره‌گیری از این ابتکار می‌تواند مواضع و سیاست‌های مشترکی برای خود و چین در حوزه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی  طراحی و پیشنهاد کند و در مقابل مقاومت روسیه، نیرویی بزرگ و همسو در حیاط خلوت مسکو وارد سازد. این امر در عصر پس از جنگ ۴۴روزه و گرفتار شدن روسیه در باتلاق اوکراین بیش از گذشته عینیت یافته است. به نظر می‌رسد چین نیز نقش ویژه‌ای برای جغرافیا و نفوذ ترک‌ها در کریدور میانی قائل شده است و تمایل دارد از ظرفیت و اشتیاق ترک‌ها بهره لازم را ببرد. این امور منجر به یک پارادوکس در هر دو کشور شده است، چین در داخل با ترک‌ها دشمن و در خارج دوست است و ترکیه هم علی‌رغم داعیه‌داری ایفای نقشی ویژه در برابر ترک‌ها و ترک‌تباران غیرترکیه‌ای، و قیاس این نقش خود با عربستان سعودی در میان اعراب غیر سعودی، در قبال ترک‌های اویغور بیش از همیشه اهل نادیده‌انگاری و مسامحه است. این امر می‌تواند موجب رنجش اعضای حزب حرکت ملی، حزب مؤتلف با اردوغان شود و در قبال احزاب اپوزیسیون دردسرهای بالقوه‌ای برای او در پارلمان ایجاد کند. حتی برخی اسلامگرایان سنتی نیز وضعیت ناگوار اویغورها را با فلسطینیان باریکه غزه قیاس می‌کنند و خواهان اتخاذ موضع در برابر چین هستند.

از سویی دیگر، پس از روند تمرکز ایالات‌متحده  بر حوزه پاسیفیک و مهار چین، همپیمانان امریکا در خاورمیانه خود را ناچار به دوستی با چین دیدند تا از یک سو، خلا امنیتی منطقه منهای آمریکا را پر کنند و از دیگر سو، خود را از دعوای ابرقدرتی بین واشنگتن و پکن تا حد ممکن دور کنند و البته با ایفای نقش در برنامه‌های متنوع و پرشمار چین در برّ قدیم، پذیرای سرمایه‌های کلان و انتقال فنآوری چین شوند. عربستان سعودی، امارات متحده عربی و حتی رژيم صهيونيستي همه برخلاف میل آمریکا قراردادهای ریز و درشتی با چین امضا می‌کنند و گاه واشنگتن بیم آن دارد که متحد ویژه‌ای چون تل‌آویو اسرار نظامی و فنآوری‌های پیشرفته آمریکایی را برای پکن افشا کند. طبیعی است که ترکیه هم بخواهد در این بازار، وارد گود رقابت شده و از رقبای منطقه‌ای خود جا نماند، خاصه آنکه اقتصاد ترکیه بیشتر از اقتصاد رقبای سامی خود نیازمند جذب سرمایه‌گذاران خارجی است.

از دیگر سو، ترکیه به عنوان یک عضو متمایز ناتو و بازیگر منطقه‌ای و دارای علایق ویژه در حوزه‌های مختلف آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، خاورمیانه و شمال آفریقا مورد توجه چین است. پوشش گسترده انتخابات اخیر ترکیه و انعکاس پیروزی اردوغان و ائتلاف جمهور در رسانه‌های چینی و ابراز خوشحالی تحلیلگران چینی از ابقای او در قدرت، نشان از اهمیت ترکیه برای چینی‌ها دارد. چین به خوبی می‌داند که ترکیه عضوی دردسرساز و گاه ناهمسو با دیگر اعضای ناتو است و اعتماد به نفس و تاریخ ترک‌ها می‌تواند آنها را تبدیل به دوستان دردسرساز برای غرب کند. بی‌شک این امور توسط صاحبان بسفر و داردانل درک می‌شود و بر ادراک و نگرش آنها در مواجهه با چین قدرتمند اثر می‌گذارند.

نباید از یاد برد یکی از فواید بحران سوریه برای ترک‌ها این بود که به مرور آنها دریافتند چگونه با بازیگران قدرتمند تعامل و مقابله کنند. ترکیه در میدان سوریه، ناچار به مقابله با روسیه، ایالات‌متحده و فرانسه شد. در اواخر نوامبر سال ۲۰۱۵ یک جنگنده اف-۱۶ ترکیه، یک فروند سوخو-۲۴ روسیه را ساقط کرد. این رویداد و کشته شدن یکی از خلبانان سوخو-۲۴ و تمامی سرنشینان یکی از هلیکوپترهای امداد و نجات موجب خشم و تحریم‌های گسترده روسیه علیه ترکیه شد. آن روزها گذشت و روند جنگ اوکراین، بیش از پیش ضعف درونی و ساختاری روسیه و شخص پوتین را عیان‌تر کرد. اکنون پس از پذیرایی اردوغان از ولودیمیر زلنسکی و حمایت از اوکراین در جنگ با روسیه، ولادیمیر پوتین از ایده مبدل ساختن تراکیای ترکیه به هاب گازی اوراسیا و جایگزینی آن با خط انتقال گاز نورد استریم، به وضوح حمایت می‌کند. شاید این تجارب به ترک‌ها آموخته است که چگونه در پرونده‌های مختلف با چین تعامل کنند و از بزرگی طرف مقابل نهراسند. خاصه آنکه بین روسیه و چین شباهت‌های انکارناپذیر بسیاری است از الگوی حکمرانی و انتقال قدرت گرفته تا پیوستگی جغرافیایی و تشابه تسلیحاتی و البته تاریخ مشترک در ایدئولوژی‌های کمونیستی در قرن گذشته و … . اما یک تفاوت بزرگ بین مسکو و پکن وجود دارد که نمی‌توان به آن وقعی ننهاد و آن اولویت قائل شدن روس‌ها به امنیت بود و اولویت چینی‌ها به اقتصاد. امری که روسیه را به حمله خوش‌خیالانه به اوکراین رساند و چین را به زمینه‌چینی و تدبیر بیشتر در پرونده تایوان. بی‌شک این تشابهات و تفاوت باید در الگوی روابط کشورهایی چون ترکیه که همزمان با دو قدرت شرقی روسیه و چین ارتباط دارند، واجد توجه باشد، چرا که گاه تمایز دو بازیگر در شاخص‌های مد نظر آن دو نیست، بلکه در اولویتدهی متفاوت به مؤلفه‌های یکسان است.

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.