
دکتر سید محمد عیسینژاد
پژوهشگر مسائل خاورمیانه
12 مرداد 1402
معامله بزرگ ریاض و نگرش ترکیه به آن
در اخبار روزهای اخیر آمد بایدن که تقریباً هیچ دستاورد ملموسی در حوزه خاورمیانه کسب نکرده و حتی برخلاف برنامههای اعلامی قبلی و استراتژی کلان خود، ناچار به گسیل داشتن نیرو به حوزه خلیج فارس شده است، به دنبال ادامه برنامه دولت ترامپ در خاورمیانه (پیمان ابراهیم) است. اکنون دولت بایدن-هریس میخواهد پروژه عادیسازی و علنیسازی رابطه تلآویو و ریاض را از تعلیق بلندمدت خارج سازد و به سرعت به نتیجه برساند. بنسلمان هم که با صبر و زمینهچینی مهیای چنین روزی بود میخواهد در برابر چنین اقدامی امتیازات بسیاری از آمریکا و رژیم صهیونیستی دریافت کند. یکی از تقاضاهای مهم ریاض موافقت و همکاری آمریکا با غنیسازی اورانیوم در خاک عربستان است. دولت ناکارآمد نتانیاهو نیز بیش از آنکه ائتلافی به نظر آید، شبیه جمع اضداد است و نارضایتی داخلی و بیبرنامگی در محیط پیرامونی وضعیت پیچیدهای برای صهیونیستها ایجاد کرده است، احتمالا نتانیاهو و دیوید بارنیا، رئیس موساد، خود را ناچار به دادن امتیاز هستهای به عربستان میبینند، اما علاوه بر احزاب اپوزیسیون متحدین افراطی آنها نیز از این اقدام وحشت دارند. چرا که آنها معتقد به برتری هستهای تلاویو در منطقه هستند و میدانند که عربستان تعداد قابل توجهی موشکهای بالستیک و دارای امکان پرتاب کلاهک هستهای را از دانگفنگ چین دریافت کرده است، و ممکن است روزی بین توان موشکی و هستهای ریاض امتزاجی شکل بگیرد که به ضرر تلآویو باشد، حتی اگر پیمانی سامی بین نوادگان اسحاق و اسماعیل منعقد شده باشد. البته این احتمال بسیار کم ولی وحشتناک است.
میدانیم که برنامه هستهای مملکت سعودی در بین کشورهای عربی، در رتبه دوم (پس از امارات متحده عربی) قرار دارد، و به دلیل رقابتها و اختلافات جاری بین این دو کشور و اختلاف نظرها و کشمکشهای همیشگی حکامشان، این جایگاه دوم، موجب ناخرسندی آل سعود و سرعت بیشتر بخشیدن به برنامه هستهای عربستان شده است. همچنین این کشور با شرکتهای ژاپنی و کره جنوبی در این زمینه همکاری دارد، و علاقهمند به حضور شرکتهای آمریکایی نیز است، البته امکان مشارکت چینیها هم وجود دارد.
معامله بزرگ ریاض و نگرش ترکیه به آن[/caption]
از منظر داشتن قابلیت جغرافیایی و سطح وابستگی به خارج نیز بایستی گفت، ذخایر اورانیوم عربستان سعودی در جبل صائد و جبل قریه برای تأمین اهداف انرژی بلندپروازانه بنسلمان در افق ۲۰۳۰ کاملا مکفی به نظر میرسند. اما بخش تولید سوخت، نسبت به دیگر بخشهای برنامه هستهای عربستان دیرتر آغاز شده و به نسبت عقب است. و احتمالاً نیروگاههای هستهای سعودی دستکم در سالهای آغازین خود، وابسته به سوخت وارداتی باشند.
بایستی یادآور شد که برای تأمین انرژی مورد نیاز آبشیرینکنها و مقابله با آثار اجتنابناپذیر روند گرمایش جهانی و تغییر اقلیم، و در چارچوب نگرش کلان ریاض به رهائی از وابستگی به نفت، و بر اساس چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی با همکاری هولدینگ ژاپنی سافتبانک سرمایهگذاری سنگینی در انرژی خورشیدی میکند و برای شهرهای جدید خود به دنبال انرژی پاک، تجدیدپذیر و ارزان است؛ همچنین پیشنهاد شده علاوه بر سه نیروگاه اتمی در دست احداث، سیزده نیروگاه دیگر نیز احداث شوند تا هدف تأمین عمده برق مورد نیاز سعودی از منابع غیرفسیلی محقق شود. طبق این سند، در همه شئون و سطوح قرار است وابستگی این کشور به نفت کاسته شود.
بر اساس موارد طرحشده کسب موافقت و همراهی ایالاتمتحده با غنیسازی اورانیوم در قلمروی سعودی میتواند برنامه هستهای این کشور را از وابستگی به بازارهای تأمین سوخت بینالمللی بینیاز کند، روشن است که این اقدام برای برنامه هستهای عربستان، ضمن امکان ایجاد موازنه در برابر ایران موجب پیشی گرفتن از امارات خواهد شد. همچنین حکام این کشور دههها است که عادت کردهاند فروشنده انرژی باشند و خرید انرژی احتمالا با موانع ذهنی و ایجاد نارضایتی همراه خواهد شد.
همچنین عبدالعزیز بن سلمان و خالد الفالح وزیر انرژی کنونی و پیشین و دیگر مقامات سعودی وقتی در باب انرژی هستهای خود صحبت میکنند بر گزارههایی چون انرژی پاک، برنامه کاهش تولید کربن و البته انرژی صلحآمیز تأکید دارند، اما روزنامهنگاران کنجکاو و اذهان عمومی بیش از این تأکیدها به این فکر میکند چرا در طول تاریخ سعودی، برای اولین بار یک شاهزاده حاضر به پذیرش مقام وزارت انرژی شده است؟ آیا کشوری که تأمین کننده انرژی بازارهای جهانی بوده تازه به اهمیت انرژی پی برده است؟
در طرف دیگر ماجرا ترکیه قرار دارد. ترکیه برخلاف ایران، امارات متحده عربی و نیز عربستان سعودی سهم ناچیزی از سفره انرژیهای فسیلی خاورمیانه دارد. این کشور در ایام قبل از انتخابات حساس اخیر خود، نخستین نیروگاه هستهای خود را با همکاری فنی و مالی روسیه افتتاح کرد. جالب است که ترکیه از معدود کشورهای جهان است که دههها میزبان تسلیحات هستهای بوده اما به تازگی صاحب نیروگاه هستهای شده است. روشن است که آنکارا سیاست ابهام رژیم صهیونیستی و افتخار ارتش این رژیم به تسلیحات هستهای را دلخواه خود تلقی نمیکند، اما بعید است نگران برنامه هستهای کشورهای عربی باشد، چرا که رهبران محتاط و اقتصادهای ادغام شده آنها در بازار جهانی مانع از ماجراجوییهای هستهای میشود. برای اعراب نیز نیاز و عطش ترکیه به انرژی و تلاش انکارا برای مقابله با آثار گرمایش جهانی و تغییر اقلیم و کاستن تولید و انتشار کربن قابل درک است. بر همین اساس به نظر میرسد در زمینهای رقابتی، حتی اگر ریاض موفق به اخذ امتیازات بیانشده از واشنگتن و تلآویو شود، ترکیه هم بخواهد امتیازات مشابه یا متفاوتی را کسب کند، اما بعید است از برنامه هستهای همسایگان و رقبای مسلمان خود بترسد و بخواهد برتری در انرژی هستهای نظامی حاصل کند.