
دکتر سید محمد عیسینژاد
پژوهشگر مسائل خاورمیانه
28 مرداد 1402
گرجستان حلقه اتصال راهبرد مواصلاتی چین و ترکیه
حمله روسیه به اوکراین و تبعات بعدی آن، فرصتی تاریخی برای عرض اندام بازیگران محلی و قدرتهای منطقهای و جهانی در حوزه اوراسیای مرکزی مهیا کرد. این شرایط در خارج نزدیک روسیه، به خصوص در قفقاز جنوبی به معنای امکان عملی کردن تدابیر و طرحهای مدون بازیگران ناهمسو با روسیه (جمهوری آذربایجان و گرجستان) و البته به چالش کشیدن ارمنستان امنیتمحور و روسگرا بود. به همین سبب و البته ملاحظات چین و روسیه، سرزمین و بنادر آذربایجان و گرجستان به عنوان محل گذر کریدور میانی در حد واسط دو دریای خزر و سیاه برگزیده شدند تا با مشارکت ترکیه و از دو طریق دریایی و زمینی به رومانی و مجارستان (دو عضو شرقی اتحادیه اروپا) متصل شوند.
این در حالی است که بهطور سنتی آذربایجان و گرجستان برای مقابله و موازنه با روسیه، تلاش به اتحاد با غرب داشتند اما تجربه جنگ سال ۲۰۰۸ گرجستان و تداوم اشغال اوستیای جنوبی و آبخازیا توسط روسیه و عدم حمایت غرب و نیز فجایع جنگ اول قرهباغ مابین سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ و اشغال قریب به یک پنجم قلمروی جمهوری آذربایجان و کشته و آوارگی صدها هزار آذربایجانی و پاکسازی قومی آذربایجانیها توسط ارامنه و عدم امکان احقاق حقوق آذربایجان از طریق غرب و گروه مینسک در کنار پیروزی مطلقِ نظامی و نسبیِ حقوقی آذربایجان در جنگ ۴۴روزه (۲۰۲۰) و آشکارتر شدن جانبداری غرب از ارامنه موجب گرایش هرچه بیشتر باکو و تفلیس به سمت پکن شد. تصمیمی راهبردی که با تحولات گسترده در مقیاس جهانی و مشوقهای اقتصادی همسو بود. آذربایجان و گرجستان در نگاه به شرق تنها نبودند و حتی نزدیکترین متحدین ایالاتمتحده در مناطقی چون خاورمیانه و حتی اروپای غربی نیز به گسترش رابطه با چین روی آوردهاند.
اخیراً (آخرین روز ماه ژوئیه سال جاری) توافقنامه مشارکت استراتژیک پکن و تفلیس منتشر شد. این موافقتنامه به سیاق دیگر نمونههای چینی خود در زمان امضا علنی نشد و هنوز هم مفاد آن بهطور کامل منتشر نشده است، با این وجود امضای چنین معاهدهای به خودی خود، موجب تحیر بسیاری در گرجستان و کشورهای غربی شد. گویا این سند در جریان سفر اخیر ایراکلی غاریباشویلی، نخستوزیر گرجستان به چین امضا شده است و طبق اعلامیه دولت گرجستان طبق آن تفلیس متعهد به کمک در تحقق پروژههای جهانی چین و ایده یک کمربند-یک جاده و احیای جاده ابریشم و نیز افزایش هماهنگی و همکاری با پکن در امور منطقهای و بینالمللی شده است. گرجستان در عمل نیز طرحهای مواصلاتی و امنیتی با ترکیه دارد که به طرز چشمگیری با اهداف چین همپوشانی دارد. تفلیس همچون آنکارا در منطقه دریای سیاه میخواهد خود را از فضای امنیتی و پرتنش بین روسیه و غرب و تبعات ناخواسته جنگ اوکراین دور کند و در منطقه قفقاز نیز، همواره تلاش داشته فاصله خود را از همسایه همکیشش (ارمنستان) بیشتر کند و به آذربایجان مسلمان نزدیکتر شود. آذربایجان نیز تعاملات خود با غرب را عمدتاً به واسطه خطوط انتقال انرژی، جاده، راهآهن و بنادر گرجی برقرار میسازد و حتی گرجستان نقش میانجی جغرافیائی در روابط باکو با آنکارا دارد.

گرجستان حلقه اتصال راهبرد مواصلاتی چین و ترکیه
از سوئی دیگر به نظر میرسد سران باکو، تفلیس و حتی ترکیه در این همنظر باشند که دو منطقه بیثبات قفقاز جنوبی و مستعد آشوب دریای سیاه با ورود چین میتواند به ثبات و توسعه نزدیک شود. از سوئی دیگر پس از دههها ختم شدن همه راههای آسیای مرکزی به مسکو، اکنون جمهوریهای این منطقه نیز آشکارا به تعامل با ترکیه و مشارکت با چین در کریدور شرقی- غربی برّ قدیم روی آوردهاند. روسیه گرفتار در اوکراین نیز خود را ناتوان از گشودن جبههای جدید و تقابل با دو دوست ناسازگار (چین و ترکیه) میبیند و بالاجبار، عبور کریدور چینی از میان حیاط خلوت خود و بهرهگیری ترکیه از این شرایط و تحولات را نادیده میگیرد. تحت چنین شرایطی، آذربایجان به واسطه اتصال آسیای مرکزی به قفقاز جنوبی و داشتن بندر در دریای خزر و مرز مشترک با گرجستان برای کریدور مد نظر پکن و آنکارا حائز اهمیت است، اما نقش اصلی را در طرح کریدور میانی و همگرایی چین و ترکیه در این خصوص گرجستان بازی میکند. این کشور علاوه بر اتصال زمینی با آذربایجان، ترکیه و روسیه دارای ساحل و بندر در دریای سیاه و در واقع حلقه واسط دو منطقه قفقاز جنوبی و دریای سیاه است. بر این اساس، تفلیس نقش حلقه اتصال راهبرد مواصلاتی چین و ترکیه را بازی میکند.
به نظر میرسد عدم آمادگی و سرنوشت نامعلوم روسیه تحت لوای پوتین و درگیر جنگ در اوکراین و تحریمهای گسترده موجب افزایش تمرکز چین بر مسیر جایگزین از طریق کشورهای آسیای مرکزی، آذربایجان و گرجستان شود و احتمالاً این امر، بر حل و فصل مشکلات جاری بین آذربایجان و ارمنستان (چه از طریق گفتگو یا جنگی سوم) تأثیر بگذارد. و این مسأله نیز به نوبه خود موجب همکاری چین و ترکیه شود. جالب است که ارمنستان همواره وابسته به روسیه اکنون توسط دولتی غربگرا اداره میشود که همزمان مغضوب مسکو شده و توان متقاعد کردن غرب به حمایت بیشتر را نیز ندارد. البته حتی اگر دولتی روسگرا هم در ایروان سر کار بود، باز روسیه گرفتار در اوکراین توان و انگیزه حمایت میدانی از ارمنستان را نداشت. چنین وضعی موجب تشدید نگاه امنیتی و امنیتیسازی امور در ایروان و تقویت نگرش اقتصادی و توسعهمحور در گرجستان و با شدت کمتر در آذربایجان خواهد شد. امری که احتمالا به انزوای بیشتر ارمنستان خواهد انجامید. همچنین ارامنه خواسته یا ناخواسته با نزدیکی بیشتر به رقیب منطقهای پکن (دهلی)، خود را از چین و کریدور میانی دورتر و دورتر میکنند. همچنین عقد قرارداد با پکن، موجب دلسردی بروکسل از تفلیس میشود و تصمیمگیری با تأخیر در خصوص کسب وضعیت نامزد عضویت اتحادیه اروپا را با مشکل مواجه میسازد. تصمیمگیری در خصوص اعطا یا عدم اعطای این وضعیت به گرجستان در ماه پایانی سال میلادی جاری خواهد بود، البته ممکن است گرجیها چنین جلوه دهند که رابطه با چین بدیل روابط سنتی با روسیه است و لزوما ارتباطی با پرونده عضویت این کشور در اتحادیه اروپا ندارد. شاید هم تفلیس میخواهد با نشان دادن امکان ارتباط با پکن، از بروکسل امتیاز بگیرد. البته این احتمال با توجه به شیوه قرارداد بستن چین و سرنوشت کشورهایی چون سریلانکا، بس نامحتمل به نظر میرسد. بر این اساس، سیاست خارجی گرجستان به سمت چندجانبهگرایی و معطوف به منافع ملی پیش میرود، به نظر میرسد تفلیس در این زمینه میتواند درسهای بسیاری از آنکارا بگیرد. خاصه آنکه با تضعیف قدرت و جایگاه روسیه در حیاط خلوت خود، شاهد افزایش هر چه بیشتر بازیگری قدرتهای منطقهای، فرامنطقهای و جهانی در دو حوزه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی خواهیم بود. امری که با پوستاندازی بطئی این منطقه و ظهور فرصتها و چالشهای نوظهور میتواند واجد بررسی و توجه همسایگان این منطقه و از جمله میهن عزیزمان باشد.